یکسوم کشورهای توسعهیافته پزشک داریم
طرح پیشنهادی وزیر برای کاهش ظرفیت آموزش پزشکی وضع را خرابتر میکند
«کاهش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی و دندانپزشکی برای جلوگیری از اشباع بازار و بهبود کیفیت آموزش» این جملهای است که وزیر بهداشت ایران در نامه اخیر خود به رئیسجمهور و شورایعالی انقلابفرهنگی مطرح کرده است. در این نامه پیشنهاد شده بهازای هر 100 هزار نفر 10 دانشجوی پزشکی و 2.2 دانشجوی دندانپزشکی جذب شود.روزنامه فرهیختگان در گزارشی به بررسی پیامدهای اجرای پیشنهاد محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت، پرداخته است که بخشهایی از آن را میخوانید
پیشنهاد کاهش 47 درصدی جذب پزشکان توسط وزیر
در حال حاضر، سرانه پزشک در ایران بین ۱۱۰ تا ۱۷۰ پزشک بهازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت برآورد میشود؛ رقمی که کشور را در میان کشورهایی با تراکم پایین نیروی پزشکی قرار میدهد. بر اساس سیاست جدید وزارت بهداشت، اگر سالانه بهازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت، تنها ۱۰ دانشجوی پزشکی و ۲.۲ دانشجوی دندانپزشکی جذب شوند، سالانه حدود ۸ هزار و ۵۰۰ دانشجوی پزشکی و نزدیک به هزار و ۸۷۰ دانشجوی دندانپزشکی وارد دانشگاهها خواهند شد. درصورتیکه این دانشجویان پس از پایان تحصیل جذب نظام سلامت شوند و خروج از چرخه درمان و مهاجرت لحاظ نشود، سرانه پزشکان عمومی کشور در ۵ سال آینده به حدود ۱۶۸ پزشک و در ۱۰ سال آینده به حدود ۱۹۳ پزشک بهازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت افزایش خواهد یافت. در حوزه دندانپزشکی نیز شرایط مشابه است. سرانه دندانپزشکان در ایران در حال حاضر حدود ۴۴ نفر بهازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت است و با جذب سالانه ۲.۲ دانشجوی دندانپزشکی، این رقم در ۵ سال آینده به حدود ۴۸ نفر و در ۱۰ سال آینده به حدود ۵۲ نفر بهازای هر ۱۰۰ هزار نفر افزایش خواهد یافت؛ رشدی محدود که بیشتر شبیه ترمیمی موقت است تا یک جهش ساختاری. مقایسه این ارقام با ظرفیتهای پذیرش گذشته نشان میدهد الگوی پیشنهادی، ظرفیت رشته پزشکی را به سطحی پایینتر از سال ۱۴۰۰ و ظرفیت رشته دندانپزشکی را تقریباً به سطح سال ۱۴۰۰ بازمیگرداند، بهعنوانمثال ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی که در سال ۱۴۰۴ به حدود ۱۶ هزار نفر رسیده بود، با این الگو به حدود ۸ هزار نفر کاهش پیدا میکند، یعنی کاهش حدود ۴۷ درصد نسبت به وضعیت فعلی. ظرفیت پذیرش دندانپزشکی نیز از ۲,۸۰۰ نفر در سال ۱۴۰۴ به حدود ۱,۸۷۰ نفر کاهش پیدا میکند؛ معادل کاهش حدود ۳۳ درصد.
تعداد پزشک در کشورهای توسعهیافته
طبق گزارش Health at a Glance 2025 منتشرشده توسط سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، میانگین تعداد پزشکان (تمامی پزشکان شاغل، اعم از عمومی و متخصص) در کشورهای توسعهیافته عضو OECD در سال ۲۰۲۳ حدود ۳.۹ پزشک بهازای هر هزار نفر جمعیت گزارش شده است که این شاخص اگر در مقیاس ۱۰۰هزار نفر بیان شود، برابر با حدود ۳۹۰ پزشک بهازای هر ۱۰۰هزار نفر جمعیت است که نشاندهنده چگالی بالای نیروی پزشکی در کشورهای پیشرفته است.
در همین گزارش OECD مشخص شده که در سال ۲۰۲۱ (آخرین سال دارای دادههای تفکیکشده قبل از ۲۰۲۳) تعداد پزشکان در کشورهای توسعهیافته نروژ، اتریش، پرتغال و یونان بیش از ۵.۰ پزشک بهازای هر هزار نفر جمعیت بوده، یعنی معادل بیش از ۵۰۰ پزشک بهازای هر ۱۰۰هزار نفر. کشورهایی مانند ایالات متحده، کانادا، ژاپن و کره جنوبی در حدود ۲.۵ تا ۳.۰ پزشک بهازای هر هزارنفر جمعیت داشتهاند (معادل حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ پزشک بهازای هر ۱۰۰هزار نفر).
در بسیاری از کشورهای اروپایی عضو OECD، تعداد پزشکان بین ۳.۰ تا ۵.۰ پزشک بهازای هر هزار نفر گزارش شده یعنی معادل ۳۰۰ تا ۵۰۰ پزشک بهازای هر ۱۰۰هزار نفر جمعیت است، برای مثال در ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۲۳ حدود ۲.۷ پزشک بهازای هر هزار نفر جمعیت بوده؛ یعنی معادل حدود ۲۷۰ پزشک بهازای هر ۱۰۰هزار نفر است. در کانادا حدود ۲.۴ تا ۲.۷ پزشک بهازای هر هزارنفر جمعیت بوده که در مقیاس 100هزار نفر، ۲۴۰ تا ۲۷۰ پزشک بهازای هر 100هزار نفر را نشان میدهد. در سوئیس در سال ۲۰۲۳ حدود ۴.۴ پزشک بهازای هر هزارنفر جمعیت گزارش شده که برابر با ۴۴۰ پزشک بهازای هر 100هزار نفر است.
کمتر از عربستان و بیشتر از افغانستان و عراق پزشک داریم
برآوردهای بینالمللی نشان میدهد در عربستان و امارات نسبت پزشک به جمعیت بهمراتب بالاتر از ایران است. در عربستان سعودی این نسبت حدود ۲.۶۱ پزشک بهازای هر هزار نفر جمعیت است، معادل ۲۶۱ پزشک بهازای هر ۱۰۰هزار نفر- رقمی که بسیار بالاتر از سرانه ایران است. در امارات نیز این نسبت حدود ۲.۵۳ پزشک بهازای هر هزارنفر گزارش شده که معادل حدود ۲۵۳ پزشک بهازای هر ۱۰۰هزار نفر است.
در مقابل، در کشورهای همسایهای که با بحرانهای سیاسی و اجتماعی مواجه بودهاند، سرانه پزشک بهمراتب پایینتر از ایران است، برای نمونه، سوریه در دادههای سازمان بهداشت جهانی حدود ۱.۲۹ پزشک بهازای هر هزارنفر نشان میدهد، یعنی تقریباً ۱۲۹ پزشک بهازای هر ۱۰۰هزار نفر است. همچنین عراق با حدود ۰.۷۱ پزشک بهازای هر هزارنفر (معادل حدود ۷۱ پزشک بهازای هر ۱۰۰هزار نفر) در سطحی کمتر از ایران قرار دارد. در افغانستان نیزبه ترکیب پزشکان، پرستاران و مامایی که در مجموع حدود ۱۰.۳ نفر بهازای هر ۱۰هزار نفر در کشور حضور دارند.
وضعیت دندانپزشکان در کشور
براساس آخرین آمار منتشرشده توسط سازمان نظامپزشکی ایران، سرانه دندانپزشکان عمومی و متخصص در ایران به ترتیب 38 و شش دندانپزشک در هر 100 هزار نفر جمعیت است. استان تهران و سیستانوبلوچستان به ترتیب با سرانه 101 و 15 دندانپزشک عمومی، 16 و سه دندانپزشک متخصص به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت، برخوردارترین و محرومترین استان از نظر سرانه دندانپزشکان عمومی و متخصص در کشور هستند.
در گزارشی از مرکز پژوهشهای مجلس آمده است که تا سال 98 در ایران 30811 دندانپزشک عمومی و 4593 دندانپزشک متخصص وجود داشته است. این تعداد نشاندهنده حضور 43 دندانپزشک در هر 100هزار نفر است.
براساس این مطالعه، بررسی توزیع دندانپزشکان عمومی دارای پروانه پزشکی و شاغل در کشور حاکی از آن است که 65 درصد آنها در مرکز استانها مشغول به کار هستند. استان تهران 44.3 درصد از کل دندانپزشکان عمومی کشور را به خود اختصاص داده است و به این ترتیب در رتبه نخست سرانه دندانپزشک عمومی به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت در بین 31 استان قرار گرفته است. حدود 20 درصد از دندانپزشکان عمومی کل کشور نیز پس از استان تهران، در استانهای اصفهان، یزد، البرز، فارس، مازندران و گیلان فعالیت دارند.
در سال 1388 استانهای تهران، اصفهان و یزد بیشترین نسبت دندانپزشک عمومی به جمعیت را داشتند و پس از 10 سال همچنان برترین استانها هستند. ارائه خدمات تخصصی دندانپزشکی، استانهای تهران و ایلام بیشترین نسبت دندانپزشک متخصص به جمعیت را دارند. همچنین گزارشهای منتشرشده در این زمینه، نشان میدهند که تراکم دندانپزشکان در استانهای مرکزی کشور در مقایسه با استانهای مرزی بیشتر است.
میانگین سرانه کل کشور نیز، 44 دندانپزشک به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت است. استان سیستانوبلوچستان با سرانه 18 دندانپزشک به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت، محرومترین استان از نظر تعداد دندانپزشک است که اختلاف سرانه دندانپزشک در آن با برخوردارترین استان یعنی تهران، 98 دندانپزشک به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت است.
طی چند دهه اخیر، تعداد دندانپزشک متخصص تربیتشده در کشور از کمتر از 50 متخصص دندانپزشک پیش از انقلاب اسلامی به 5808 متخصص دندانپزشک در سال 1402 رسیده است؛ اما این افزایش تعداد دندانپزشکان متخصص منجر به ارتقای سلامت دهان و دندان مردم نشده است.
نبود زیرساخت، گرانی مواد و هزار چالشی که دندانپزشکها را فراری میدهد
از چالشهای موجود در حوزه دندانپزشکی کشور که از قضا مورد اشاره وزیر بهداشت نیز بوده است؛ کمبود تجهیزات و زیرساختهای لازم است. همچنین دشواری دسترسی به مواد اولیه باکیفیت و قیمت مطلوب در حوزه دندانپزشکی از دیگر چالشهای حوزه دندانپزشکی است.
طبق گفته خود دندانپزشکان ظاهراً دندانپزشکان عمومی و شاغل در مراکز دولتی گاهی از اولیهترین تجهیزات برای ارائه خدمات به بیمار هم محروم هستند و به دلیل همین مسئله دندانپزشکان مایل به خدمت در مناطق محروم و روستایی نیستند؛ چراکه به گفته آنها مراکز دولتی سادهترین تجهیزات و مواد اولیه را در اختیار دندانپزشک برای درمان و ویزیت بیماران قرار نمیدهد.
علاوهبر این چالش، دندانپزشکان مشغول در مطبهای خصوصی نیز از مافیای واردکننده مواد اولیه گله میکنند و طبق گفته دندانپزشکان، واردات مواد اولیه دندانپزشکی در کشورمان، در انحصار افراد و گروههای خاصی قرار دارد و قیمت مواد اولیه با کیفیت متوسط نیز نامتعارف است. از طرف دیگر، دندانپزشک مجبور به خرید همان مواد اولیه موجود در بازار است زیرا برای تهیه مواد اولیه لازم، راه دیگری وجود ندارد.
تصمیم وزیر بهداشت به ضرر مناطق محروم خواهد بود؟
تصمیم اخیر وزیر بهداشت برای کاهش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی و دندانپزشکی در شرایط کنونی کشورمیتواند موجب تشدید بحران کمبود نیروی انسانی در بخشهای پزشکی شود؛ چراکه عمده فعالیت دانشگاههای علوم پزشکی کشور، بر دوش دانشجویان علوم پزشکی است. بنابراین کاهش ظرفیت ورودی دانشجویان علوم پزشکی، به معنای کاهش پزشکان شاغل در مراکز درمانی_آموزشی پزشکی است و از آن جایی که بار اصلی درمان استانهای محروم و مرزی روی دوش مراکز دولتی است، شیفتبندی و خدمترسانی پزشکان شاغل در مراکز درمانی دولتی چند برابر بیشتر خواهد شد.
چالش توزیع نامتوازن پزشکان و دندانپزشکان یکی از مشکلات ساختاری و اساسی در نظام سلامت ایران است که نمیتوان با کاهش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی و دندانپزشکی آن را حل کرد. تمرکز پزشکان در استانهای بزرگ، بهویژه تهران، و کمبود پزشک در مناطق محروم و دورافتاده، همچنان از معضلاتی است که سالهاست کشور با آن دستوپنجه نرم میکند. این نابرابری در دسترسی به خدمات پزشکی و درمانی، بهویژه در مناطق کمبرخوردار، باعث میشود که بسیاری از افراد در این مناطق به خدمات بهداشتی مناسب دسترسی نداشته باشند.
در چنین شرایطی، بهجای کاهش ظرفیت، باید به سیاستهای اشتغال و حفظ پزشکان جوان توجه شود؛ اجرای سیاستهای حمایتی از پزشکان در مناطق محروم است. این حمایتها میتواند شامل بیمه رزیدنتها، افزایش مشوقهای مالی و خدماتی برای پزشکان، پشتیبانی از مراکز درمانی در مناطق دورافتاده و ایجاد امکانات بهداشتی و درمانی بهروز و مجهز باشد.