قلمرو رفاه

جهان نابرابرتر شده

بر اساس گزارش نابرابری جهانی مشارکت اقتصادی زنان در سال 2024 در ایران، ۷.۲ درصد بوده که نشان‌دهنده تداوم عدم تعادل جنسیتی در اشتغال است

29 آذر 1404 - 08:53 | اقتصاد سیاسی
خسرو صادقی‌بروجنی
خسرو صادقی‌بروجنی

«گزارش نابرابری جهانی 2026»[1] توسط گروهی از نویسندگان شامل ریکاردو گومز-کاررا، لوکاس شانسل، توماس پیکتی و رویدا مشریف و مقدمه جوزف استیگلیتز و جایاتی گوش در 8 فصل و 208 تهیه شده است و تحلیل جامعی از وضعیت نابرابری در ابعاد درآمد، ثروت، جنسیت، مالیات، تغییرات اقلیمی و شکاف‌های سیاسی ارائه می‌دهد. این گزارش بر اساس کار بیش از ۲۰۰ محقق از سراسر جهان درآزمایشگاه نابرابری جهانی[2] تدوین شده و تأکید می‌کند که نابرابری شدید و پایدار، نتیجه انتخاب‌های سیاسی و نهادی است.

 ابعاد جهانی نابرابری درآمد و ثروت

 اولین و مهم‌ترین یافته این گزارش آن است که نابرابری در سطوح بسیار بالایی باقی‌مانده است. در سال ۲۰۲۵، ۱۰ درصد ثروتمندترین افراد جهان مالک سه‌چهارم کل ثروت جهانی هستند، درحالی‌که نیمی از جمعیت فقیر جهان فقط ۲ درصد از ثروت را در اختیار دارند. تمرکز ثروت حتی در سطوح بالاتر شدیدتر است: کمتر از ۶۰ هزار نفر از فوق میلیونرها (۰.۰۰۱ درصد جمعیت) امروزه سه برابر ثروتی را کنترل می‌کنند که نیمی از جمعیت جهان روی‌هم رفته در اختیار دارند. این تمرکز ثروت در حال افزایش است؛ ثروت میلیاردرها و سنت میلیونرها[3]  یعنی کسانی که ثروت خالصشان حدود ۱۰۰ میلیون دلار است از سال ۱۹۹۵ تاکنون با نرخ تقریبی سالانه ۸ درصد رشد کرده است که تقریباً دوبرابر نرخ رشد تجربه شده توسط نیمه پایین جمعیت جهان است.

 بر اساس این گزارش ۱۰ درصد بالای درآمد جهان ۵۳ درصد از کل درآمد جهانی را کسب می‌کنند، درحالی‌که ۵۰ درصد پایین جمعیت جهانی فقط ۸ درصد از کل درآمد را به خود اختصاص می‌دهند. این نابرابری فقط یک پدیده جدید نیست، بلکه ریشه‌ای تاریخی دارد؛ شواهد نشان می‌دهد که سهم درآمد ۱۰ درصد بالایی از سال ۱۸۲۰ همواره در حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد کل درآمد جهانی بوده است، درحالی‌که سهم ۵۰ درصد پایینی هرگز از ۱۵ درصد فراتر نرفته است.

 نابرابری منطقه‌ای و فرصت‌ها

 این گزارش به شکاف‌های منطقه‌ای فاحش اشاره می‌کند. جهان به‌وضوح به طبقات درآمدی تقسیم شده است؛ مناطقی با درآمد بالا مانند آمریکای شمالی و اقیانوسیه و اروپا، و مناطق پرجمعیتی که میانگین درآمد در آن‌ها پایین است، مانند آمریکای لاتین، آسیای جنوبی و جنوب شرقی، و آفریقای زیر صحرا. به طور متوسط، یک فرد در آمریکای شمالی و اقیانوسیه حدود سیزده برابر بیشتر از فردی در آفریقای زیر صحرا درآمد دارد.

 نابرابری در دسترسی به سرمایه انسانی نیز بسیار گسترده است. در سال ۲۰۲۵، میانگین هزینه‌های عمومی آموزش به‌ازای هر کودک در آفریقای زیر صحرا تنها ۲۲۰ یورو (برابری قدرت خرید) بوده است، در مقایسه با ۷,۴۳۰ یورو در اروپا و ۹,۰۲۵ یورو در آمریکای شمالی و اقیانوسیه. این شکاف ۱ به ۴۰، تقریباً سه برابر بیشتر از شکاف در سرانه تولید ناخالص داخلی است و نابرابری فرصت‌ها را در طول نسل‌ها تقویت می‌کند.

 نابرابری‌های متقاطع: جنسیت و اقلیم

 نابرابری فراتر از درآمد و ثروت است و ساختار زندگی روزمره را شکل می‌دهد. سهم زنان از کل درآمد کار جهانی فقط کمی بیش از یک‌چهارم (حدود ۳۲ درصد) است و این سهم از سال ۱۹۹۰ به چندان تغییری نکرده است. این سهم برای زنان خاورمیانه کمتر از میانگین جهانی و 16 درصد است. بررسی‌های مربوط به زمان استفاده نشان می‌دهد که زنان در سراسر جهان ساعات بیشتری از مردان کار می‌کنند (به طور متوسط ۵۳ ساعت در هفته در مقایسه با ۴۳ ساعت برای مردان)، به‌ویژه زمانی که کار خانگی و مراقبتی بدون دستمزد در نظر گرفته می‌شود. اگر کار بدون دستمزد (کارهای مراقبتی در منزل) لحاظ شود، درآمد ساعتی زنان فقط ۳۲ درصد درآمد ساعتی مردان است، و در صورت حذف کار خانگی این میزان به ۶۱ درصد می‌رسد.

 دررابطه‌با تغییرات اقلیمی، بحران اقلیمی نیز یکی از معضلات نابرابری است. سهم انتشار کربن با مالکیت سرمایه پیوند خورده است؛ ۱۰ درصد ثروتمندترین افراد جهان مسئول ۷۷ درصد از انتشار گازهای گلخانه‌ای مرتبط با مالکیت خصوصی سرمایه هستند، درحالی‌که نیمه پایین جمعیت جهانی فقط ۳ درصد از این انتشار را به خود اختصاص می‌دهند. این تمرکز مسئولیت به این معناست که سیاست‌های اقلیمی باید مالکیت سرمایه را هدف قرار دهند.

 سیستم مالی جهانی و مالیات

 سیستم مالی جهانی، نابرابری را تشدید می‌کند. آنچه زمانی «امتیاز گزاف» ایالات متحده (توانایی وام‌گرفتن ارزان و سرمایه‌گذاری پرسود در خارج) نامیده می‌شد، به یک امتیاز ساختاری برای کشورهای ثروتمند تبدیل شده است. هر ساله، حدود یک درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی (تقریباً سه برابر کمک‌های توسعه‌ای) از طریق انتقال خالص درآمد خارجی از کشورهای فقیرتر به کشورهای ثروتمندتر جریان می‌یابد. این سازوکار به ضرر کشورهای درحال‌توسعه است، زیرا فضای مالی آن‌ها برای سرمایه‌گذاری در آموزش، بهداشت و زیرساخت‌ها را کاهش می‌دهد.

 در سطح داخلی، سیاست‌های بازتوزیع (توسط مالیات‌ها و نقل‌وانتقالات مانند مستمری‌ها و مزایای اجتماعی) در کاهش نابرابری مؤثر بوده‌اند، اما با اثربخشی‌های متفاوتی در مناطق مختلف. بااین‌حال، راهکار مثبت مالیات دقیقاً در بالاترین سطح توزیع درآمد از بین می‌رود؛ نرخ‌های مؤثر مالیات‌بردرآمد برای اکثر جمعیت افزایش می‌یابد؛ اما برای میلیاردرها و سنت میلیونرها به‌شدت کاهش می‌یابد.

 برای بازیابی اثربخشی نظام مالیاتی، این گزارش پیشنهاد می‌دهد که مالیات حداقل جهانی بر سنت میلیونرها و میلیاردرها اعمال شود. نرخ حداقل ۲ درصد بر ثروت سنت میلیونرها می‌تواند بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار در سال درآمد ایجاد کند که معادل ۰.۴۵ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی است. این منابع می‌تواند برای تأمین مالی سرمایه‌گذاری‌های تحول‌آفرین در آموزش، بهداشت و سازگاری با تغییرات اقلیمی استفاده شود.

 شکاف‌های سیاسی و دموکراسی

 ساختارهای نابرابری، سیاست و دموکراسی را بازتعریف می‌کنند. نمایندگی سیاسی طبقه کارگر در پارلمان‌ها کم بوده و در دهه‌های اخیر کاهش‌یافته است. در دموکراسی‌های غربی، شکاف‌های سیاسی درآمد و تحصیلات ازهم‌گسسته شده‌اند که منجر به ظهور سیستم‌های حزبی «چند-نخبه» شده است: نخبگان تحصیل‌کرده به سمت چپ متمایل شده‌اند، درحالی‌که گروه‌های مرفه همچنان به راست گرایش دارند. این تقسیم‌بندی، ایجاد ائتلاف‌های لازم برای بازتوزیع را دشوار می‌کند.

 جایگاه ایران در نابرابری جهانی

 بر اساس داده‌های ارائه‌شده در بخش‌های کشوری گزارش، نابرابری در ایران همچنان بالا است و تغییرات کمی را در دهه گذشته نشان می‌دهد.

 در سال ۲۰۲۴، ۱۰ درصد ثروتمندترین افراد ۴۵.۹ درصد از کل درآمد را کسب کرده‌اند، درحالی‌که در همین دوران ۵۰ درصد پایینی جمعیت در ایران فقط ۱۷.۹ درصد از درآمد را دریافت کردند.

 تمرکز ثروت شدیدتر است؛۱۰ درصد ثروتمندترین افراد ۶۳.۱ درصد از کل ثروت را در اختیار دارند و یک درصد بالایی به‌تنهایی حدود ۲۹ درصد از ثروت ملی را کنترل می‌کند.

 شکاف درآمدی بین ۱۰ درصد بالایی و ۵۰ درصد پایینی جمعیت در سال ۲۰۲۴ معادل ۲۵.۵ به یک بوده است. این شاخص نشان‌دهنده کاهش جزئی نابرابری در مقایسه با سال ۲۰۱۴ (۲۹.۸ به یک) است.

 میانگین درآمد سالانه سرانه (PPP) در ایران حدود ۸,۹۹۵ یورو و میانگین ثروت سرانه حدود ۳۱,۱۱۷ یورو است.

 مشارکت زنان در نیروی کار در سطح بسیار پایینی باقی‌مانده و در سال ۲۰۲۴ فقط ۷.۲ درصد بوده است که نسبت به سال ۲۰۱۴ (۵.۹ درصد) افزایش بسیار ناچیزی داشته و نشان‌دهنده تداوم عدم تعادل جنسیتی در اشتغال است.

 به‌طورکلی، نابرابری در ایران در ابعاد درآمد، ثروت و جنسیت پایدار است و بهبودهای محدود در توزیع درآمد در دهه‌ی گذشته، تنها اندکی از شکاف‌های ساختاری موجود کاسته است.

 اصلاحات پیشنهادی

 گزارش نابرابری جهانی ۲۰۲۶ به‌وضوح نشان می‌دهد که نابرابری یک انتخاب سیاسی است. هزینه‌های نابرابری فزاینده، روشن است: گسترش شکاف‌ها، دموکراسی‌های شکننده و بحران آب‌وهوایی که بار آن بیشتر بر دوش کسانی است که کمترین مسئولیت را دارند. بااین‌حال، امکان اصلاح نیز به همان اندازه واضح است؛ این گزارش تأکید دارد با اجرای نظام مالیاتی تصاعدی اعمال می‌شود، نقل‌وانتقالات مالی حمایتی، سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی و اصلاح نظام مالی جهانی، می‌توان نابرابری را کاهش داد و به سمت رفاه مشترک حرکت کرد.


[1] World Inequality Report 2026

[2] World Inequality Lab

[3] centi-millionaires