ایران تشنه؛ آیندهای که ۱۳۹۶ پیشبینی شده بود
گزارش تحلیلی درباره هشدارهای محیطزیستی در اواخر دهه ۹۰ درباره بحران امروز آب کشور
از میانه دهه ۱۳۹۰ که کارشناسان داخلی و بینالمللی نسبت به وضعیت منابع آب ایران هشدار میدادند تا امروز، شکل و عمق بحران آب در ایران دگرگون شده است. آنچه در ادامه میآید، تلاش برای روایت یکپارچه و دادهمحور آنچه در ۱۳۹۶ گفته شده بود و آنچه اکنون رخ داده، با اتکا به منابع رسمی و مطالعات علمی قابلاستناد است.
در سال ۱۳۹۶ صداهای بلند و یکسانی شنیده میشد: هشدار درباره برداشت بیحدوحصر از سفرههای زیرزمینی، انتقاد از الگوی کشت پرآببر، اعتراض به توجیهپذیر نشاندادن پروژههای بزرگ انتقال بینحوضهای و تأکید بر نیاز به حکمرانی واحد و مدیریت تقاضا بهجای تمرکز صرف بر عرضه.
کارشناسان چه گفتند؟
آن زمان کارشناسان نامآشنایی مانند «پرویز کردوانی» و عدهای از هیدرولوژیستها صریحاً یادآور شدند ترکیب افزایش برداشت زیرزمینی، سازوکار قیمتگذاری و تغییر الگوی بارش ناشی از تغییراقلیم، میتواند کشور را وارد بیماری مزمن کمآبی کند؛ هشدارهایی که از منظر مفهومی و فنی مبتنیبر دادهها و مطالعات اقلیمی و هیدروژئولوژیک بود (یادآوری آن دیدگاهها را میتوان در مصاحبهها و مقالات آن سالها بازجست).
واقعیت چه شد؟
آنچه امروز در میدان واقعیت دیده میشود، ادامه همان روند هشداردهنده است، اما با شدت بیشتر. وضعیت مخازن سدها در پاییز ۱۴۰۴ (آبان–آذر ۱۴۰۴) بهطور پیوسته گزارش شد «بسیاری از سدهای مهم کشور در آستانه خالیشدناند» و دستکم ۱۹ سد مهم در پاییز ۱۴۰۴ به کمتر از پنج درصد ظرفیت نزدیک یا زیر این آستانه قرار گرفتهاند. این دادهها مبتنیبر گزارش شرکت مدیریت منابع آب و بازتاب رسانهای بینالمللی است و نشان میدهد وضع عرضه سطحی آب بهشدت تضعیف شده است.
گزارشهای مستقل و بینالمللی نیز از فروکش بیسابقه بارشها و کاهش ورودیهای سدها بهعنوان عامل فوری افت ذخایر یاد کردهاند (رویترز). بهعنوان نمونه سد امیرکبیر (کاراج) در برخی گزارشها تنها حدود هشت درصد از ظرفیت مفید خود را در بازههای اخیر داشته است (رویترز) و برای تأمین آب شهرهای بزرگ، اتکای مجدد به برداشت از آبخوانها فشار را افزایش داده است. برای شهر مشهد نیز گزارشهایی منتشر شد که مخازن تأمین آب آن منطقه به زیر سه درصد رسیدهاند (گاردین).

آیا پیشبینی کارشناسان در سال ۹۶ تأیید میشود؟
از منظر منابع زیرسطحی، شواهد ماهوارهای و مطالعات مبتنیبر داده نشان میدهد افت تراز آبخوانها در دو دهه اخیر چشمگیر بوده است. مطالعهای تازهمنتشرشده برپایه دادههای GRACE و تحلیلهای پیوسته نشان میدهد بهطور میانگین کاهش تراز آبخوانها حدود ۲۹ سانتیمتر در سال برای دوره ۱۳۸۱–۱۴۰۲ خورشیدی بوده است، آماری که نمایانگر برداشت خالص و پیوسته از ذخایر زیرزمینی است (Nature، ۲۰۲۵).
پیشازآن نیز مطالعاتی، از جمله مقالهای در PNAS، نشان داده بود برخی حوضهها در بازه ۱۳۸۱–۱۳۹۴ خورشیدی دچار افت ذخیره آبی بسیار بالایی شدهاند؛ اعدادی مانند میلیاردها مترمکعب کسری ذخیره در برخی دشتها گزارش شده است و این روند محلیسازی بحران و پیامدهایی چون فرونشست زمین را توضیح میدهد (PNAS، ۲۰۲۱). بنابراین از منظر کمّی، پیشبینیهای ۱۳۹۶ درباره تخلیه تدریجی و فزاینده آبخوانها تأیید میشود.
نکته دیگری که کارشناسان از سالها پیش مطرح کرده بودند و امروز بار دیگر برجسته شده، ساختار توزیع مصرف آب در ایران است: سهم کشاورزی در مصرف کل آب کشور بسیار بالا است؛ منابع رسانهای و گزارشهای آماری در سالهای اخیر بارها سهم «بیش از ۹۰ درصد» یا دستکم سهم اکثریتی را به بخش کشاورزی نسبت دادهاند و آمارهایی مانند آمارهای FAO/AQUASTAT و گزارشهای تحقیقاتی و کارشناسی نشان میدهند بخش کشاورزی سهم عمدهای از برداشت را دارد (FAO; Al Jazeera).
این نسبت، همراه با بهرهوری نسبتاً پایین آبیاری (مطالعاتی گزارش دادهاند راندمان آبیاری میتواند در برخی سیستمها به زیر ۴۰ درصد برسد)، ساختار نامطلوبی ایجاد کرده که در زمان کاهش بارش بهسرعت به بحران تبدیل میشود.
مسئولان ذیربط چه گفتند و چه کردند؟
بررسی پاسخ دولت و نهادهای مسئول از ۱۳۹۶ تا کنون نشاندهنده دو ویژگی است: نخست، بهرغم اعلامها و وعدهها برای آمایش آب و برخی برنامههای صرفهجویی، دامنه و شدت اقدامات عمرانی و اصلاحی اغلب کافی نبودهاند و روند کاهش ذخایر را متوقف نکردهاند. دوم، در واکنشهای اخیر، با تشدید بحران، راهکارهای اضطراری مانند کاهش فشار شبکه توزیع، کاهش مصرف در ساعات اوج و هشدار درباره قطعیهای شبانه یا حتی طرح موضوع «هجرت از شهرها» مورد بحث قرار گرفتهاند.
در سطح بینالمللی نیز تحلیلها حکایت از آن دارند که ترکیب تغییراقلیم، سوءمدیریت تاریخی و اولویتبندی نادرست در توسعه کشاورزی و صنعت، ایران را به یکی از نقاط بحرانی آب در جهان تبدیل کرده است.

آمار چه میگویند؟
برای تبیین تصویری آمار، دادهنماهایی با ذکر مرجع ارائه میشود:
۱) تقسیم درصدی مصرف آب برحسب بخشها که نشاندهنده سهم غالب کشاورزی (تقریبی، منبع: FAO/AQUASTAT و گزارشهای خبری) است:
۲) شاخص میانگین کاهش تراز آبخوانها برپایه تحلیل GRACE برای دوره بازه ۱۳۸۱–۱۳۹۴ خورشیدی، این نماها نشاندهنده همزمانی فشار در عرضه سطحی، کسری ذخایر زیرسطحی و تمرکز مصرف در کشاورزی است:

مقایسه تحلیلی نظر کارشناسان و عملکرد مسئولان
آیا پیشبینیهای ۱۳۹۶ «به این شرایط» رسید؟ پاسخ تحلیلی و نه فشردهسازیشده این است که بخش قابلتوجهی از پیشبینیهای فنی و حکمرانی در آن سال، حقیقتیاب بودهاند. کارشناسان هشدار داده بودند اگر روند برداشت و الگوی مصرف تغییر نکند، کشور وارد مرحلهای از «کمآبی مزمن و پیامدمحور» خواهد شد. دادههای امروز -کاهش شدید ذخایر سدها و گزارش نگرانکننده فرونشست و افت تراز آبخوانها- نشان میدهد این پیشبینیها تا حد زیادی محقق شدهاند.
بااینحال، شدت و سرعت تحولات محلی و منطقهای فراتر از برخی سناریوهای محافظهکار بود (مثلاً رسیدن برخی مخازن به زیر پنج درصد ظرفیت یا کاهش میانگین بارش در برخی حوضهها تا حدودی، بیشتر از برآوردهای محافظهکارانه است)؛ بدین معنا که کیفیت و میزان اجرای سیاستهای اصلاحی نیز تعیینکننده نحوه تحقق پیشبینیها بوده است.
پیامدهای عینی این تطابق هشدارها و واقعیت امروز، سه حوزه را فوراً در معرض فشار قرار میدهد: امنیت غذایی و اقتصاد کشاورزی (چون الگوی کشت و بهرهوری پایین تغییریافته نیست)، تابآوری زیستمحیطی (تالابها، رودخانهها و آبخوانهای محلی که به احیا نیاز دارند) و ملاحظات اجتماعی-فضایی (مهاجرتهای درونکشوری، نابرابری دسترسی آب میان مناطق شهری و روستایی).
در مقابل، برخی اقدامات فنی قابلاجرا که کارشناسان پیشین پیشنهاد کرده بودند، مانند بهبود راندمان آبیاری، بازچرخانی پساب برای مصارف غیرشرب، تغذیه مصنوعی آبخوانها، محدودیت و نظارت سختتر بر چاههای غیرمجاز و شفافسازی دادهها، میتوانند تا حدی فشار را کاهش دهند؛ اما اثربخشی آنها مستلزم سیاستگذاری قوی، سرمایهگذاری و پذیرش اجتماعی است.
با توجه به مطالعات و گزارشهای رسمی و رسانههای معتبر بینالمللی میتوان نتیجه گرفت آنچه در ۱۳۹۶ هشدار داده شد، نه شعار که مجموعهای از پیشبینیهای مبتنیبر شواهد بود و اکنون با شدت متغیر در نقاط مختلف کشور بسیاری از آن پیشبینیها بالفعل شدهاند.
تفاوت میان وضعیت فعلی و پیشبینیها، بیشتر ناشی از «سرعت تحقق» و «کیفیت پاسخ سیاستی» بوده تا اشتباه در اصل تحلیل کارشناسان. کشور برای تغییر جهت حرکت، نیازمند بازنگری ساختاری در حکمرانی آب، اصلاح الگوی کشت و سرمایهگذاری ملموس در فناوریهای بازیافت و تقویت تابآوری زیستمحیطی است/ برگرفته از روزنامه پیام ما