قلمرو رفاه

فرانسه به لرزه درآمد| گزارش میدانی از جنبش جلیقه‌زرد‌ها در پاریس، اقصی نقاط فرانسه

رخداد پاریس یک گزارش میدانی و پرجزییات از جنبش جلیقه‌زرد‌ها در پاریس، اقصی نقاط فرانسه و در سراسر اروپا منتشر کرد.

ترجمه: عاطفه مرادی | جنبش جلیقه‌زرد‌ها مهمتر‌ین جنبش اعتراضی امسال و چند سال گذشته بود. درباره ماهیت این جنبش هنوز حرف و حدیث بسیار است، اما کمتر درباره خود آن صحبت شده است. در این گزارش که یکی از جامع‌ترین گزارش‌های میدانی درباره این جنبش است، حوادث روز‌های اول به دقت و با جزییات از منابع گوناگون -حتی روایت دست اول برخی از شرکت‌کنندگان- شرح داده شده است. این گزارش را وب‌سایت (crimethinc) در روز‌های پایانی سال ۲۰۱۸ و در آستانه کریسمس تهیه کرده که یک گروه غیرمتمرکز برای رصد و گزارش جنبش‌های مردمی و خارج از محدودیت‌های رسانه‌های جریان اصلی است.

از ماه نوامبر، جنبش جلیقه‌زرد‌ها فرانسه را تکان داد. جنبشی که واکنشی عمو‌می بود به طرح پیشنهادی رییس‌جمهور مکرون برای افزایش مالیات‌های سوخت به آن منظور که پرداخت هزینه‌های گذر به فناوری‌های «محیط‌زیستی» را بر فقرا تحمیل کند. جنبش جلیقه‌زردها، همچون جنبش اشغال، به جای دربرگیری اهداف و ارزش‌های عمومی، پیرامون اقدامات تاکتیکی مشترک و نارضایتی عمو‌می شکل گرفت. در نتیجه، این جنبش صحنه نبردی شد برای بسیاری از جناح‌های مختلف سیاسی. حزب راستگرای افراطی در ابتدا از ماهیت «غیرسیاسی» جنبش برای تحت نفوذ درآوردن آن، مخصوصا به صورت اینترنتی، استفاده کرد، اما با گسترش یافتن جنبش و بالا گرفتن درگیری‌ها با پلیس، هرج‌ومرج‌طلبان و دیگر گروه‌های شورشگر کنترل‌ناپذیر نیز از مدعیانی شدند که از درون این جنبش سر برآوردند.

به‌رغم آنکه گروه‌های هرج‌ومرج‌طلب و دیگر شورشیان مستقل در نحوه ارتباط‌گیری با جنبش از یکدیگر متمایز می‌شوند، تصمیم آنها برای مشارکت در جنبش به هدف مقابله با فاشیسم و گرایشات مستبدانه بر‌آمده از درون جنبش، تضعیف مشروعیت مقامات و جهت‌دهی جنبش به سمت راه‌حل‌های سیستماتیک‌تر است. این تلاش‌ها نتایجی را به همراه داشته است: فاشیست‌ها از تظاهرات بیرون رانده شدند، در پاریس گروه‌های ضدفاشیسم و ضدسرمایه‌داری در کنار یکدیگر حرکت می‌کنند، روابطی جدید میان هرج‌ومرج‌طلبان، خودمختار‌ها و دیگر جلیقه‌پوشان علاوه بر کارگران راه‌آهن، دانشجویان و کسانی که در حاشیه شهر‌های بزرگ زندگی می‌کنند، ایجاد شده، معترضان به گونه‌ای فزاینده دولت و مظاهر سرمایه‌داری را مورد حمله قرار داده‌اند، شعار‌هایی مربوط به اعتراض درباره قانون کار و دیگر جنبش‌های رادیکال در میان معترضان فراگیر شده است. با این حال همچنان محتمل است که نتیجه جنبش جلیقه‌زرد‌ها به نفع هر یک از گروه‌ها، از جمله راست افراطی باشد.

دولت مکرون بار‌ها تلاش کرده تا با سخنگویان جلیقه‌زرد‌ها گفت‌و‌گو کند که تمام این تلاش‌ها تا کنون بی‌نتیجه بوده است. اکثریت معترضان این جنبش هرگونه مذاکره با مقامات را رد کرده و به نظر می‌رسد که نافی کل سیستم سیاسی هستند، به همین دلیل است که این جنبش توانست مکرون را به دادن وعده‌هایی برای اعطای امتیازات وادار کند. همزمان، پوپولیست‌های چپ و ناسیونالیست‌های راست افراطی از بحران ایجاد شده سوءاستفاده کردند.

تنش در فرانسه همچنان در حال افزایش است. در حال حاضر دو هفته است که دانشجویان و دانش‌آموزان در اعتراض به اصلاحات آموزشی، دانشگاه‌ها و مدارس را تعطیل کرده‌اند، این در حالی است که اتحادیه‌های کارگری همچون سایر بخش‌های اقتصادی در اواخر هفته گذشته به جنبش جلیقه‌زرد‌ها پیوستند. با نزدیک شدن تعطیلات کریسمس، حکومت به‌شدت به دنبال راه‌حلی برای این وضعیت است. در دهم دسامبر، رییس‌جمهور مکرون به امید جلوگیری از روز پنجم اعتراضات، وعده داد تا بسیاری از خواسته‌های متعرضان را برآورده سازد. با این حال داستان در اینجا خاتمه پیدا نکرد و فراخوانی برای روز کنش دیگری در شنبه ۱۵ دسامبر تنظیم شد.

در حال حاضر اقداماتی مشابه در سه قاره انجام شده، اما به نظر نمی‌رسد حرکت جلیقه‌زرد‌ها در سراسر جهان گسترش یابد. فرانسه تا حدی با دیگر نقاط جهان متفاوت و ریتم آن ناهماهنگ بوده است - در سال ۲۰۰۵ موجی از شورش‌ها در فرانسه، سال‌ها پیش از قیام یونان در سال ۲۰۰۸ آغاز شد، اما هیچ چیز مانند جنبش اشغالگری تا زمان جنبش ایستاده در شب در سال ۲۰۱۶ در آنجا رخ نداد. با این حال، جنبش جلیقه‌زرد‌ها ممکن است برخی نکات را در مورد چگونگی موج بعدی اعتراضات جهانی ارائه دهد. اگر آنچه در فرانسه اتفاق می‌افتد، نشانه‌ای باشد، ما می‌توانیم دور جدیدی از قیام‌هایی را که نارضایتی‌های اقتصادی آن را تسریع می‌کنند و شامل گستره وسیعی از مشارکت‌کنندگان و ایدئولوژی‌ها می‌شود پیش‌بینی کنیم- کسانی که به همان شدت که با مقامات مقابله می‌کنند با یکدیگر نیز درگیر می‌شوند.

ما برای بررسی دقیق‌تر و جزیی‌تر اتفاقات، اطلاعات به‌روز‌رسانی شده زیر را ارائه خواهیم داد. این گزارش که محصول کار عده زیادی است را از جایی که به تحلیل خود پایان دادیم، یعنی پس از روز پر هرج‌ومرج و پر‌آشوب تظاهرات گسترده در یکم دسامبر، پی می‌گیریم.

وقایع پس از یکم دسامبر

درگیری یکم دسامبر که در پاریس و دیگر شهر‌های فرانسه روی داد را می‌توان مهمترین شورش فرانسه پس از سال ۱۹۶۸ به حساب آورد و شدت آن به حدی بود که حکومت را غافلگیر کرد. رییس‌جمهور مکرون برای بررسی آسیب‌ها و بازگرداندن اوضاع به حالت عادی به سرعت اجلاس گروه بیست در آرژانتین را ترک کرد و به فرانسه بازگشت.

مکرون به امید پایان دادن به این جنبش وعده داد تا برخی از خواسته‌های تظاهرکنندگان را عملی کند. این وعده مکرون بخش زیادی از معترضان، کسانی که بار دیگر عزم خود را در تظاهرات شنبه هشتم دسامبر نشان دادند را قانع نکرد.

نظرات درباره این روز جدید از شورش‌ها در میان جلیقه‌زرد‌ها متفاوت بود. با توجه به آنکه هرج‌ومرج شکل گرفته در هفته قبل همچنان در اذهان باقی مانده بود، گروه‌های آرامش‌طلب و قانونمند با گروه‌های رادیکال‌تر جلیقه‌زرد‌ها شدیدا به بحث و گفت‌و‌گو می‌پرداختند و برگزار‌کنندگان استراتژی‌های مختلف را به گفت‌و‌گو می‌گذاشتند. برخی خواستار راهپیمایی به سمت کاخ ریاست‌جمهوری بودند، برخی پیشنهاد مسدود کردن پریفریک (راه کمربندی فرانسه) را مطرح می‌کردند، عده‌ای تجمع در مقابل خانه رادیو (ساختمان اصلی ایستگاه رادیویی) را به هدف اشغال آن و به دست آوردن کنترل رادیو پیشنهاد می‌کردند، برخی دیگر مخالف گردهمایی در پاریس بودند؛ چراکه پاریس را تله‌ای از طرف مقامات می‌دانستند، آنها سازماندهی تظاهرات‌های محلی را به جای گردهمایی در پاریس مطرح می‌کردند. با نزدیک شدن هشتم دسامبر، پیش‌بینی چگونگی آن غیرممکن بود.

سه‌شنبه، چهارم دسامبر اولین محاکمه‌ها برای تظاهرات یکم دسامبر اتفاق افتاد. سه نفر به اتهاماتی همچون «مشارکت در گردهمایی هرچند موقت، به هدف اقدام و اعمال خشونت‌های خوسرانه و عمدی علیه اشخاص و تخریب دارایی‌های عمو‌می‌و شخصی» و «خشونت عمدی نسبت به PDAP (مسئول مرجع دولتی)» محاکمه شدند. نفر اول به پرداخت ۲۰۰ یورو جریمه نقدی و حبس تعلیقی برای اعمال خشونت محکوم شد. نفرات دوم و سوم هر کدام به سه ماه حبس و یک سال زندان محکوم شدند. این اقدام همچنین تهدید و هشداری بود برای هشتم دسامبر.

از طرف دیگر اعتصابات دانشجویی و دانش‌آموزی علیه اصلاحات آموزشی شدت گرفت. در تمام طول هفته، دانشجویان و دانش‌آموزان، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها را بستند، گردهمایی‌های عمو‌می تشکیل دادند، سنگر و سد معبر ساخته و در خیابان‌ها تظاهرات کرده و با پلیس رو‌در‌رو شدند. از آنجایی که دولت نمی‌خواست در یک زمان در جبهه‌های مختلف مبارزه کند، با این گروه با خشونت برخورد کرد و پلیس تعداد زیادی از دانشجویان و دانش‌آموزان را مجروح کرد. حملات خشن به دانش‌آموزان دبیرستانی، که به ندرت در رسانه‌های شرکتی نمود پیدا کرد، توسط تلفن‌های همراه در ویدئویی که ششم دسامبر منتشر شد به طور گسترده‌ای در معرض دید عموم قرار گرفت؛ ویدئویی که وضعیت دانش‌آموزان بازداشت شده در مانت لژولی را نشان می‌داد. ده‌ها تن از دانش‌آموزان به صف شده و زانوزده در حالی که دست‌ها را پشت سر گرفته و برخی از آنها رو به دیوار بودند و توسط نیرو‌های ضد‌شورش پلیس محاصره شده بودند. کسی که در حال ضبط ویدئو است می‌گوید: «در اینجا شاهد یک کلاس ساکت و خوب هستیم!»

انتشار این ویدئو در بدترین زمان ممکن برای حکومت فرانسه رخ داد. در آستانه چهارمین روز اعتراضات جلیقه‌زردها، این ویدئو جو خشم و بی‌احترا‌می به پلیس و دولت را شدت بخشید.

مقامات پاریس تحت محاصره به دلیل ترس از وقوع مجدد آشوب و خشونت بی‌حد و حصر در هشتم دسامبر، اقدامات شدید امنیتی را در دستور کار قرار دادند. در آخر هفته، پاریس تحت محاصره قرار می‌گرفت. هجده موزه و هشت بنای تاریخی - از جمله برج ایفل و کلیسای نوتردام - در آن روز تعطیل ماندند. هر دو اپرای پاریس مانند تماشاخانه‌های دیگر اجرای خود را لغو کردند. مقامات پاریس از مغازه‌داران خیابان‌های «شانزلیزه»، «متینون»، «مونتین» و «فرانکلین روزولت» خواستند تا فروشگاه‌های‌شان را ببندند و امنیت پنجره‌های‌شان را بالا ببرند. بخش عمده فروشگاه‌های لوکس مثل «گالری لافیت» و «پرینتامپ» اقدام به بستن تمام فروشگاه‌هایی کردند که در خیابان‌های شانزلیزه، اوپرا، مونت پارناس یانسیون واقع شده‌اند. از ساعت ۶ صبح تا پایان تظاهرات، محدودیت ترافیکی در جهت تسهیل حرکت ماموران قانون اعمال می‌شد. همچنین ۳۶ ایستگاه مترو و (RER) به منظور تسهیل نظارت پلیس از ساعت ۵:۳۰ صبح بسته شد. این محدودیت بر ۵۶ خط اتوبوسرانی تاثیر گذاشت. چندین مسابقه ورزشی و برنامه تلویزیونی نیز لغو شده، به تعویق افتادند و یا به مکان دیگری منتقل شدند.

حکومت استراتژی خود را تنظیم می‌کند

پس از شکست مفتضحانه هفته گذشته، رییس‌جمهور مکرون به «کریستوف کاستنر»، وزیر کشور دستور داد تا استراتژی‌های اجرای قانون را به منظور آمادگی برای چهارمین روز جنبش جلیقه‌زرد‌ها مورد بازبینی قرار دهد. به گفته وزیر کشور «سه هفته گذشته منجر به زاییده شدن هیولایی شده است که از درون تولید‌کنندگانش بیرون جسته.»

برای هشتم دسامبر، مقامات اقداماتی استثنایی انجام دادند. ۸۹ هزار مامور پلیس در سر‌تا‌سر فرانسه مستقر شدند- تقریبا صد‌در‌صد نیرو‌های پلیس- که از این میان ۸ هزار نفر فقط در پاریس استقرار یافتند. به علاوه، حکومت ۱۲ تانک ژاندارمری، همان تانک‌هایی که در آوریل و می‌سال گذشته برای اخراج «زاد»‌ها استفاده شده بود را فراخواند. ماشین‌های آبپاش و هلیکوپتر‌ها نیز در پاریس به کار گماشته شدند.

برخلاف هفته گذشته، پلیس بی‌حرکت نماند تا تنها از محدوده‌های بزرگ محاصره شده محافظت کند. این بار تنها منطقه محافظت شده اطراف شانزلیزه و ساختمان‌های اصلی حکومت بود. در این اماکن ماموران پلیس وظیفه داشتند تا تک‌تک افرادی که به نظر می‌رسید قصد ورود به منطقه دارند را شناسایی و کنترل کنند.

از آنجایی که پلیس برای شکست در به دست گرفتن شرایط رویداد‌های یکم دسامبر مورد انتقاد قرار گرفته بود، وظیفه داشت تا همه جا معترضان را دنبال کرده، با آنها رو‌به‌رو شده و مقابل‌شان بایستد و به هر تعداد که ممکن بود آنها را دستگیر کند. به دنبال آنکه نیرو‌های ضدشورش پلیس (ژاندارم‌ها و CRS ها) الزاما به دلیل سنگینی تجهیزات باید به آهستگی حرکت کنند، این وظایف بر عهده ماموران مبارزه با جرم و جنایت (BAC)، گروهان مداخله و امنیت (CSI) و دیگر یگان‌های پلیس گذاشته شد.

افزون بر این، مقامات با قرار دادن مسدود‌کننده‌هایی در راه‌های اطراف پاریس، ورود وسایل نقلیه به درون پایتخت را کنترل می‌کردند. در چندین استان، فروش و انتقال سوخت، مواد آتش‌زا و محصولات اشتعال‌پذیر برای جلوگیری از تولید وسایل منفجره دست‌ساز توسط مردم به طور موقت ممنوع شد.

در روز‌های منتهی به تظاهرات، حکومت تلاش می‌کرد تا با توسل به خواسته‌هایی در جهت تظاهرات «غیرخشونت‌آمیز» و بیان آنکه «جلیقه‌زرد‌های منطقی، آنهایی که از رفتار‌های خشن حمایت نمی‌کنند، خود را از دیگر گروه‌های افراطی جدا کنند و در گردهمایی پاریس شرکت نکنند» فشار‌های روانی اعمال کند، به این امید که بخش مصمم‌تر جنبش را از دیگر بخش‌ها متمایز کند. همزمان، مقامات با استفاده از رسانه‌ها، در تلاش بودند تا با درخواست از همه برای ماندن در خانه‌های‌شان و دادن اخطار‌های آشکار به کسانی که در روز شنبه قصد دارند به معترضان پاریسی بپیوندند، رعب و وحشت را در میان مردم به وجود آورند. تله‌ای برای پاریس تنظیم شده بود. با این حال مقامات تنها انتظار داشتند که چندین هزار نفر در پاریس حضور پیدا کنند که در میان آنها تعدادی از افراد بسیار خشن نیز دیده شوند. چند ساعت قبل از شروع تظاهرات، سندی مهم و محرمانه فاش شد. کل نقشه اعمال قانون در پاریس به طور آنلاین در دسترس بود. این سند درک آنچه در خیابان‌ها انتظار می‌رفت دیده شود را تسهیل می‌کرد: ۸۵ تیم پلیسی برای شناسایی و نظارت بر اشخاص در قطار‌ها و ایستگاه‌های مترو گماشته شده بود، پلیس‌های سواره دوباره در خیابان‌ها بودند و...

از آن زمان تاکنون مقامات به دنبال پیدا کردن منشا این درز اطلاعات هستند.

در آستانه روز چهارم تظاهرات جنبش جلیقه‌زردها، تعدادی از همکاران در مقاله‌ای به نام «شکاف در حال پیشروی» استدلال می‌کنند که:

«نمی‌توان اطمینان داشت که در شنبه پیش رو، برنامه انتخابی وزیر کشور موذیانه‌تر نباشد، برنامه‌ای که به شیوه آلمانی‌ها، در آن از درگیری‌های رو‌در‌رو برای نشان کردن بازداشتی‌ها اجتناب شود، به هدف آنکه تنش‌ها تا حدی آرام گیرد.»

حوادث ۸ دسامبر صحت این پیش‌بینی را تایید کرد.

ماندن در بیرون تله

شرح جزییات تمام اتفاقات رخ داده در خیابان‌های پاریس غیرممکن است. در اینجا ما بر اساس روایات تعدادی از هرج‌ومرج‌طلبان و گروه‌های شورشی مستقل که با اطلاعات به دست آمده از رسانه شرکتی و دیگر منابع تکمیل شده‌اند، این وقایع را تصویر می‌کنیم.

گزارش شماره ۱

گزارش اول تلفیقی است از گزارشات تعدادی از اشخاص که مناطق مختلف تظاهرات را پوشش می‌دادند.

در ساعات اولیه صبح، گروه‌ها در مناطق مختلف پاریس همچون پلس دو لتویل، باستیل، پورت مایو و رپوبلیک جمع شدند. رسانه شرکتی در حال پخش اخبار خود بود: شرایط تحت کنترل بود، مقامات به سرعت افراد خطرناک را دستگیر کرده و تعداد دستگیر شده‌ها لحظه‌به‌لحظه افزایش می‌یافت.

در ساعت ۱۰:۳۰ صبح مسئولان اعلام کردند که در حال حاضر ۳۵۴ نفر دستگیر شده و ۱۲۷ نفر را در حبس نگه داشته‌اند. به زودی، اولین گاز‌های اشک‌آور در شانزلیزه جایی که حدود هزار و ۵۰۰ نفر جمع شده بودند پرتاب شد. تا ساعت ۱۱ صبح، گردهمایی نزدیک ایستگاه قطار سنت لزار توسط (CRS) مسدود و محاصره شد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم که به محدوده پلیس وارد نشویم تا بتوانیم شرایط را کنترل کنیم.

ساعت ۱۱:۳۰ صبح، در نزدیکی اپرا، ما گروهی متشکل از هزار نفر را ملاقات کردیم. کل ناحیه توسط نیرو‌های پلیس و ایستگاه‌های بازرسی، بسته شده بود، شما به راحتی می‌توانستید به این ناحیه وارد شوید ولی برای خروج از آن باید کارت شناسایی ارائه می‌دادید و اجازه می‌دادید تا کیفتان را بازرسی کنند.

پلیس لیستی از افراد تحت تعقیب را برای بازداشت دردسرسازان بالقوه در اختیار داشت. دو تانک در نزدیکی بلوار هوسمن مشاهده می‌شد. از آنجا که به نظر می‌رسید پلیس کنترل وضعیت این منطقه را به دست گرفته، ما تصمیم گرفتیم به سمت شانزلیزه حرکت کنیم. چندین نیروی پلیس تا آن زمان در نزدیکی خیابان فریدلند - برای مراقبت از ورود به کاخ کنکورد - و همچنین میدان سنت آگوستین مستقر شده بود. آن روز صبح ما جمعیت ضعیفی متشکل از هزاران نفر بودیم که در خیابان‌های شهری مرده که تقریبا ۹۰ درصد پنجره‌هایش در و تخته شده بودند، راه می‌رفتیم.

در ساعت ۱۱:۳۰ صبح، در نزدیکی شانزلیزه، هزاران نفر از مردم برای ورود به خیابان هجوم آوردند. تا آن لحظه، تک‌تک تظاهرات‌کنندگان با دقت توسط اعضای (BAC) پیش از ورود به محل تظاهرات مورد بازرسی قرار می‌گرفتند. ولی فشار ناشی از ورود موج جمعیت که می‌خواستند به شانزلیزه وارد شوند سرانجام مردم را قادر ساخت تا از میان یکی از ایستگاه‌های بازرسی هجوم آورده و بتوانند بدون بازرسی از آن عبور کنند. زمانی که ما وارد خیابان شدیم، از پیش تعداد زیادی از مردم آنجا بودند.

گروه‌های راستگرای افراطی نیز حضور داشتند. جو به خاطر مسدود و تحت نظارت بودن کل خیابان اندکی سوررئال بود. گروه‌های مضحک متشکل از اعضای (BAC) در فاصله‌های معین در حالی که ماسک‌های اسکی و عینک شنا به چهره داشتند و اسلحه‌های (LBD-۴۰) حمل می‌کردند دیده می‌شدند. کمی دورتر، در نزدیکی «پلس دو لتویل»، نیرو‌های پلیس به همراه نارنجک‌های دودزایی که در اختیار داشتند به هدف نگه داشتن جمعیت در محدوده‌ای معین، به دور از «آرک دو‌تریومف» که هفته گذشته آسیب‌دیده بود، حمله‌ای را آغاز کردند. یک‌بار دیگر نتیجه اوضاع در شانزلیزه تصمیمی مبنی بر ترک آنجا بود. ما تصمیم گرفتیم که آنجا را ترک کرده و به محدوده سنت «فیلیپ دو رول» وارد شویم. در آنجا، تعداد زیادی از گروه‌های جلیقه‌زرد تلاش می‌کردند تا بفهمند در کجا اتفاقی هیجان‌انگیز در حال وقوع است، همان‌طور که ما نیز به تلاشی مشابه دست زده بودیم. کم‌کم جمعیت در نزدیکی بلوار هوسمن و خیابان فریدلند گرد هم آمدند.

از ساعت ۱۲:۳۰ ظهر تا ۲:۳۰ بعدازظهر، در حالی که پلیس همچنان دسترسی به آرک دو‌تریومف را مسدود کرده بود، اولین مواجهه جدی روی داد، به محض ورودمان به محل، مردی را دیدیم که از ناحیه ران هدف گلوله پلاستیکی قرار گرفته بود، کمی کمک اولیه به او رساندیم و بعد از آرزوی موفقیت برایش خداحافظی کردیم و راهمان را ادامه دادیم. به مدت بیش از یک ساعت هزاران نفر با مقاومت در برابر حمله‌ها و گاز‌های اشک‌آور، با نیرو‌های (CRS) درگیر شدند. تعدادی از رفقا با خواندن «پاریس، پاریس، ضدفاشیسم» خواستار خروج اعضای گروه (Action Française)، یک گروه سلطنت‌طلب و راست افراطی شدند. درگیری‌ها در خیابان فریدلند ادامه پیدا کرد و اولین سد‌های آتش گرفته ظاهر شد. حملات پلیس به طور فوق‌العاده‌ای خشن بود، ما نتوانستیم بشماریم که آنها از چند گاز اشک‌آور و نارنجک نوری در طول درگیری استفاده کردند. تعداد زیادی از مغازه‌ها و یک بانک آسیب دید، ولی به طرز عجیبی، اتاق بازرگانی و صنعت پاریس که در همان نزدیکی بود تقریبا دست نخورده ماند، به‌رغم آنکه قسمتی از تظاهرات به طور ثابت برای مدتی در مقابل این ساختمان باقی ماند.

از آنجایی که ما در حال از دست دادن زمین‌های تحت کنترل‌مان بودیم، جمعیت تصمیم گرفت این محل را ترک و به سمت ناحیه سنت آگوستین راهپیمایی کند. در آنجا، خودروی مرسدسی آتش زده شد، مردم با استفاده از تخته‌های چوبی، موانع محافظ پنجره‌های جلویی فروشگاه‌ها را بلند کرده و آتش زدند؛ یک فروشگاه مجلل کیف‌های دستی غارت شد. با تشدید تخریب املاک، نیرو‌های پلیس با استفاده از سه تانک در تقاطع خیابان فریدلند و خیابان کورسلز تلاش کردند معترضان را محاصره کنند. آنها از انواع گاز‌های اشک‌آور استفاده کردند، اما تعداد زیادی از معترضان موفق به خروج از تله شدند. سپس جمعیت دو بخش شد، برخی به سمت پارک مونسو که در آن یک ماشین دیپلماتیک آتش زده شد رفتند و باقی جمعیت نیز راهی بلوار هوسمن شدند که در آن، مردم موانع بزرگ را کنار زده و با بارانی از پرتابه‌ها از نیرو‌های پلیس استقبال کردند. حول‌و‌حوش ساعت ۳ بعدازظهر، همزمان با افزایش حضور پلیس در منطقه - تانک‌ها و خودرو‌های پلیس به سمت خیابان فریدلند در حال حرکت بودند و چندین گروه (BAC) در خیابان‌ها گشت می‌زدند - تعداد زیادی از گروه‌های معترضان با ترک منطقه موافقت کردند. حدود دو هزار نفر راه بلوار کاپوچینز را انتخاب کردند و تعداد بیشتری در مسیرشان به آنها ملحق شدند. به دلیل خستگی ناشی از تلاش برای نزدیک شدن به شانزلیزه، تعداد زیادی از گروه‌ها تصمیم گرفتند به سمت راهپیمایی در اعتراض به تغییرات آب و هوایی و اقلیمی حرکت کنند که قرار بود در ساعت ۲ بعدازظهر پلس دو لنسیون را به مقصد رپوبلیک ترک کنند. وضعیت پاریس دیگر شبیه یک اعتراضات ساده نبود. تعداد زیادی از مردم همه جا در خیابان‌ها بودند، تمام فروشگاه‌ها در اکثر خیابان‌های ویژه خرید تعطیل بودند که این امری قابل توجه در شنبه قبل از کریسمس بود. نزدیک ساعت ۴ بعدازظهر، گروه‌های جلیقه‌زرد به میدان رپوبلیک رسیدند. ژاندارم‌ها و (CRS) از قبل در تمام خیابان‌های اطراف میدان استقرار یافته بودند. استراتژی آنها خاطراتی از اعتراضات قانون کار و جنبش ایستاده در شب در سال ۲۰۱۶ را زنده کرد. راهپیمایی در اعتراض به تغییرات آب و هوایی و اقلیمی از راه رسیده بود؛ فضای پر انرژی‌ای حاکم بود. جلیقه‌زرد‌ها و جنبش‌های محیط‌زیستی مغایر نبوده و استراتژی جداسازی و تسلط که توسط مسئولان و رسانه‌ها اتخاذ شده بود کارساز نخواهد بود. جمعیت ناهمگون و به دور از هرگونه رفتار متجاوزانه‌ای بود. از این رو، تصمیم گرفتیم تنها برای فهمیدن این نکته که کسانی که جلیقه‌های زرد پوشیده بودند اجازه خروج از آن را نداشتند، میدان را ترک کنیم. هیجان جمعیت در حال افزایش بود ولی هیچکس هنوز آمادگی حمله به خطوط پلیس را نداشت.

دورترها، در منطقه سنت لزار در حالی که حضور پلیس قابل رویت می‌شد، تظاهراتی به قدرت چندهزار نفر بلوار‌های عظیم «واصل اپرا» به «رپوبلیک» را تحت کنترل گرفت.

تخریب اموال امری متداول شده بود و غارت مکررا رخ می‌داد. تک‌تک شیشه‌های همه فروشگاه مد، بانک، رستوران‌های فست‌فود و موارد مشابه مورد حمله قرار گرفت. چندین برچسب نیز روی دیوار‌ها ظاهر شد. فضای تظاهرات به وضوح ضدسرمایه‌داری بود. تظاهرات نزدیک استراسبورگ سنت دنیس متوقف شد تا مانع عظیمی برای بستن تمام عرض بلوار شود. مانع به آتش کشیده شد و معترضان بیشتری به شادمانی پرداختند.

نزدیک به ساعت ۵ عصر، بعضی از ما تصمیم گرفتیم به بلوار هوسمن برگردیم تا از اخبار آنجا با خبر شویم، ولی ناگهان باخبر شدیم که تظاهراتی خشن نزدیک گرند بلوار در حال برگزاری است. بخشی مسیر شتله لزالز (در مرکز پاریس) را از طریق خیابان سنت دنیس پیش گرفتند. شرکت‌کنندگان (International) (تغییر زیبایی در Marseillaise، سرود ملی فرانسه) را می‌خواندند. خیل عظیمی از جمعیت شعار «Paris, debout, soulève-toi!» «پاریس! برخیز! طلوع کن» سر می‌داد در حالی که پنجره‌های بانک‌ها از فریاد‌های شادمانی برخی معترضان به ریختن ادامه می‌داد. در یک لحظه، گروهی از افسران پلیس سر رسیدند و باعث حاکم شدن وحشتی لحظه‌ای در حرکت دسته‌جمعی شدند. در حالی که معترضان در خیابان کوئینکامپوآ به سمت ماشین پلیس سنگ پرتاب می‌کردند، موانع در خیابان‌های مجاور به آتش کشیده می‌شد. تظاهرات‌کنندگان چندین مرتبه برای رسیدن به ساختمان شهرداری تلاش کردند ولی به دلیل بسته شدن خیابان توسط پلیس به موفقیت دست نیافتند. در نهایت جمعیت از مسیر خیابان‌های کوچک منطقه مری، محل را ترک کرد تا به سمت میدان رپوبلیک روانه شود.

حدود ساعت ۷ غروب، در زیر باران گاز اشک‌آور به رپوبلیک رسیدیم. فروشگاه لوازم ورزشی جنب میدان مورد حمله قرار گرفته بود ولی حضور نیروی پلیس امید هرگونه غارتگری را از بین برد. سپس گروهی میدان را ترک و اعتراضات وحشیانه دیگری را آغاز کردند. به محض ورود دسته جمعیت به خیابان فبورگ دو تمپل، دو خودروی پلیس که در حال عبور بودند مورد هدف اجسام در حال پرتاب قرار گرفتند. به یک رستوران مک دونالد نیز حمله شد. آن طرف‌تر، موانعی ساخته و سطل‌های زباله آتش زده شد. نزدیک ایستگاه متروی گونکورت، یک مانع آتشین عظیم عبور و مرور را غیرممکن ساخت و دود غلیظ سیاهی خیابان‌ها را فرا گرفت. اندک اندک جمعیت پراکنده شد. امروز روز فوق‌العاده‌ای بود.

گزارش شماره ۲

این گزارش یک خلاصه فشرده از حساب شخصی دیگری است. * نویسنده تحلیل متفاوتی از حوادث هشتم دسامبر ارائه می‌دهد. به دلیل استقرار پلیس در خیابان‌های پاریس و نیز موج گسترده‌ای از دستگیری‌ها که از صبح آغاز شده بود، نویسنده از اولین ساعات روز، به عنوان تجربه‌ای سردرگم‌کننده و چیزی شبیه به شکست یاد می‌کند. به نظر می‌رسید جنگ روانی حکومت جواب داده است؛ چراکه تعداد زیادی از تظاهرات‌کنندگانی که در سنت لزار گرد آمده بودند پیش از نمایش قدرتمند نیرو‌های پلیس- به وسیله ایستگاه‌های بازرسی، تانک‌ها، ماشین‌های آبپاش و وجود خودرو‌ها نظا‌می در همه جا‌- احساس درماندگی و اضطراب می‌کردند.

به علاوه، به نظر نویسنده، بیشتر کسانی که در تظاهرات صبح حاضر بودند، بی‌تجربه بوده و نمی‌دانستند که چگونه پیشروی کنند. در نهایت تظاهراتی رخ نداد و مردم احساس سردرگمی و شکست می‌کردند و اکثریت با سردرگمی خیابان را به دنبال پیدا کردن جنبشی که هوا را به درون این تله قدرتمند از اجرای قانون بدمد، از نظر می‌گذراندند.

نویسنده توضیح می‌دهد بعد از آن، حوالی ساعت یک بعدازظهر، اوضاع تغییر کرد. در واقع پلیس در این منطقه، محل را ترک کرده بود؛ شاید برای مقابله با تظاهرات‌کنندگان نزدیک شانزلیزه. معترضان از این فرصت استفاده کرده و تظاهراتی خشن را آغاز کردند، ولی متاسفانه بدون هیچ هدف مشخصی و بدون آگاهی از آنکه کجا می‌خواهند بروند و چه می‌خواهند بکنند. راهپیمایی بسیار غیرمتشکل و سازماندهی‌نشده به نظر می‌رسید.

در نزدیکی میدان مادلین، جمعیت به دسته‌ای از جلیقه‌زرد‌ها و کارگران راه‌آهنی برخورد که از شانزلیزه می‌آمدند. شرایط به طور کلی بسیار دشوار بود. تظاهرات‌کنندگان می‌بایست علاوه بر سرکوب و خشونت شدید پلیس با خستگی و آسیب‌های شخصی نیز دست‌و‌پنجه نرم می‌کردند. برخی از جلیقه‌زرد‌ها می‌گفتند خسته‌اند و امیدوارند که دیگران بتوانند کنترل را به دست گیرند.

حوالی ساعت ۳ بعدازظهر، جمعیت در میدان سنت آگوستین بهم پیوست. در آنجا جمعیت جوا‌نتر- شاید به دلیل وجود تعدادی دانش‌آموز دبیرستانی- مصمم‌تر به نظر می‌رسید. با افزایش تعداد تظاهرکنندگان دور میدان، پلیس اولین گاز‌های اشک‌آور را میان جمعیت پرتاب کرد. درگیری و تخریب اموال تا جایی ادامه پیدا کرد که دیگر هیچکس نمی‌توانست گاز را تحمل کند.

اندک اندک، ساعت‌ها تحقیر و ناامیدی به همراه حملات پی‌در‌پی پلیس جمعیت طغیانگر و خشمگین غیرقابل کنترلی را به وجود آورد. این انبوه جمعیت خشمگین حملات خود را با تخریب کافی‌شاپ استارباکس آغاز کرد. سپس جمعیت پیش از حمله پلیس به دسته‌هایی مختلف تقسیم شد. یکی از گروه‌ها به سمت شتله و تالار شهر حرکت کرد.

در همه جا، نماد‌های سرمایه‌داری مورد حمله قرار می‌گرفت و مغازه‌ها غارت می‌شد. در آن زمان به نظر می‌رسید «همه می‌خواستند همه چیز را خرد کنند و تنها چیزی که ما را از این کار منع می‌کرد، ترس بود.»

حدود ساعت ۷ بعدازظهر در رپوبلیک، از آنجایی که به نظر نمی‌رسید هیچکس مایل به ترک میدان باشد، اولین درگیری‌ها اتفاق افتاد. به سرعت پلیس تمام میدان را با گاز اشک‌آور پر کرد و جمعیت را پراکنده ساخت. بعد، حول‌و‌حوش ساعت ۱۱ شب، زمانی که میدان خالی شده و آرامش بازگشته بود، گروه کوچکی از پلیس‌های شبه نظا‌می با ماسک‌های اسکی و تفنگ‌های آماده پرتاب گلوله‌های پلاستیکی در محل گشت می‌زدند.

گزارش شماره ۳

تعدادی از دوستان که در خیابان‌های پاریس حضور داشتند، این گزارش کوتاه از هشتم دسامبر را نقل کرده‌اند.

جمعه هفتم دسامبر، شهر پاریس خود را برای روز کنش دیگری برای فردای آن روز که از طرف جلیقه‌زرد‌ها اعلام شده بود، آماده می‌کرد. اینکه شورش و هرج‌ومرج هفته گذشته زخم‌هایی به جا گذاشته بود غیرقابل انکار است. از اپرا تا ریپولیک همه مغازه‌ها و بانک‌ها پنجره‌های‌شان را با تخته‌های چوبی پوشانده بودند. آیا این پیشگیری‌ها می‌توانست برای جلوگیری از آسیب کافی باشد؟

شنبه هشتم دسامبر، ما تصمیم داشتیم تا ساعت ۱۰ صبح برای ارزیابی شرایط در خارج از شانزلیزه در سنت لزار جمع شویم. با این حال به دلیل استقرار پلیس در سرتاسر شهر و شنیدن اخبار دستگیری‌های صبح تصمیم گرفتیم تا برنامه‌مان را مورد بازبینی قرار دهیم. به نظرمان رسید که دیگر پیوستن به جمعیت بی‌فایده است. مخصوصا وقتی می‌دانستیم که جهت شرکت در تظاهرات باید مورد بازرسی قرار بگیریم و در این صورت احتمالا پلیس ما را محاصره خواهد کرد.

پس از آن، در حالی که ما مشغول بحث درباره استراتژی‌ها، تنگنا‌ها و آینده احتمالی جنبش جلیقه‌زرد‌ها بودیم، خبر رسید که برخی از رفقا توانسته‌اند بدون هیچ دردسری از ایستگاه‌های بازرسی پلیس عبور کنند. در نهایت، تصمیم ما این شد که به آنها بپیوندیم.

در ابتدا تصمیم گرفتیم که به راهپیمایی در اعتراض به تغییرات آب و هوایی و اقلیمی بپیوندیم تا ببینیم در آنجا چه خبر است. با دیدن این جمعیت عظیم، به گفته سازماندهان ۲۵ هزار نفر و به گفته مقامات ۱۷ هزار نفر، بسیار غافلگیر شدیم. قابل ذکر است که از میان سازمان‌های متعدد، یک گروه ضدسرمایه‌داری و رادیکال راهپیمایی را رهبری می‌کرد و تعدادی از جلیقه‌زرد‌ها نیز در میان جمعیت دیده می‌شدند که از آنها برای حضورشان در آنجا بسیار قدردانی می‌شد. با این حال ما تصمیم گرفتیم که پیام‌های صریحا صلح‌آمیز و اصلاح‌طلبانه راهپیمایی را ترک کنیم.

در ریپوبلیک، میدان از قبل، توسط هزاران نفر که اغلب آنها جلیقه‌زرد بودند اشغال شده بود. جو سبک و آرام بود. با این حال پلیس از قبل در خیابان‌های اطراف، خیابان فبورگ دو تمپل و خیابان تمپل، مستقر شده بود. در خیابان تمپل، بعد از گذراندن تقریبا ۱۵ خودروی نظامی، ما اعضایی از (BAC) را با عینک‌های اسکی و اسلحه‌های (LBD-۴۰) دیدیم که به آرا‌می در حال صحبت کردن، جوک گفتن و سیگار کشیدن به همراه دیگر مامورین پلیسی که جلیقه‌های زرد به تن کرده، بودند. واضح بود که پلیس می‌خواهد به درون جنبش جلیقه‌زرد‌ها نفوذ کرده تا معترضان را از درون مورد ارزیابی قرار داده، به آنها حمله و آنها را دستگیر کند.

همان‌طور که به سمت مرکز شهر می‌رفتیم، ردپا‌هایی از تظاهرات صبح را مشاهده کردیم؛ پنجره‌های شکسته، گرافیتی‌ها و سنگر‌های رها شده. سپس در حالی که در اطراف شتله- جایی که گروهی از جلیقه‌زرد‌ها به هم پیوسته بودند- سرگردان بودیم صدای آشنایی از نزدیک شدن توده تظاهرکنندگان مضطرب به گوش رسید. ناگهان، پیش از رفتن به سمت بوبورگ، جمعیتی به سمت ما می‌دویدند. متوجه شدیم که چیزی جمعیت را ترسانده است. با این حال تصمیم گرفتیم که به راهمان به سمتی که جمعیت از آن می‌آمد ادامه دهیم.

دورتا دور ما، در همه جا، جو عجیبی حاکم بود. تعدادی از مردم که در تظاهرات شرکت نداشتند در سکوت در کافه‌ها و رستوران‌های مجلل، زمانی که عده‌ای خرید روز شنبه خود را به پایان می‌رساندند، در حال نوشیدن بودند؛ تمام اینها در وسط خیابان خالی با پنجره‌ها و موانع شکسته رخ می‌داد. گویی دو جو مختلف با هم مقارن شده بود. از همه عجیب‌تر اینکه مطلقا هیچ نشانه‌ای از پلیس در محل دیده نمی‌شد.

سپس در نزدیکی خیابان رومور، به راهپیمایی چند صد نفری افرادی برخوردیم که شعار‌های ضدسرمایه‌داری فریاد می‌زدند. با تاسف برای آنها، این توفان پیش از آنها تمام خیابان را ویران کرده بود. ما پیش از آنکه به پیاده‌روی شبانه خود به سمت گرند بلوار ادامه دهیم، دقایقی را صرف نظاره بر آخرین شعله‌های برخاسته از موانع کردیم.

پیش‌تر در روز، تعدادی از ما تصمیم گرفتیم که نگاهی بیندازیم به آنچه در نزدیکی اپرا در حال رخ دادن است. با ورود به منطقه، از دیدن اینکه هیچ ماشینی در آنجا پارک نیست و هیچکس در آن خیابان لوکس رانندگی نمی‌کند بسیار متعجب شدیم. به نظر می‌رسید که بسیاری از مردم، شبیه به ما، در تلاشند تا بفهمند که هرج‌ومرج در کجا در حال رخ دادن است. برای فهمیدن این موضوع ما به سادگی هلیکوپتر‌های پلیس که از صبح در حال گشتزنی بر پاریس بودند را دنبال کردیم.

پس از ممانعت از برخورد با دو ایست بازرسی پلیس، یکی از گروه‌های بزرگ از تظاهرات‌کنندگان را در میدان سنت آگوستین دیدیم. مردم به صورت موج‌های مختلف در حرکت بودند. نمی‌توانستیم بفهمیم که چه خبر است. با در نظر گرفتن وضع کلی روز- موج گسترده دستگیری‌ها و تعداد زیاد پلیس- مسیر‌های ممکن برای فرار را برای حمله احتمالی پلیس و یا هجوم جمعیت در نظر گرفتیم. در بعضی نقاط پلیس با پرتاب گاز‌های اشک‌آور در میان جمعیت، لحظاتی وحشت عمو‌می‌را بر‌می‌انگیخت. ما تصمیم گرفتیم که از طریق یکی از خیابان‌های مجاور بگریزیم و مجبور بودیم تا با حداکثر سرعتمان بدویم تا از خط (CRS) که می‌خواست از عقب راه ما را مسدود کند فرار کنیم. در نهایت پلیس به دلیل تعداد زیادی از مردم که کم‌کم می‌رسیدند مجبور به عقب‌نشینی شد.

ما از این فرصت که اکثر خیابان‌ها را در اختیار داریم استفاده کردیم و به سمت سنت لزار حرکت کردیم بدون آنکه بدانیم در گوشه دیگر با چه چیزی ممکن است مواجه شویم. گاهی موتورسیکلت‌های پلیس و یک کامیون سفید بدون نشان از مقابل ما به سرعت می‌گذشتند، سپس برمی‌گشتند و چند دقیقه بعد از مسیری دیگر سر و کله‌شان پیدا می‌شد. تا همین امروز هم نفهمیدیم که این کامیون برای چه کاری بود، برای انتقال مهمات به محل‌های درگیری بود یا حمل دستگیرشده‌ها از محل درگیری به ایستگاه‌های پلیس؟

زمانی که به سنت لزار رسیدیم نمی‌دانستیم کجا باید برویم

تظاهرات‌کنندگان در همه جای منطقه حضور داشتند و پلیس برای پراکنده کردن جمعیت گاز اشک‌آور پرتاب می‌کرد. ما تصمیم گرفتیم، برگردیم و به سمت اپرا برویم. سپس به یک گروه بزرگ راهپیمایی‌کننده پیوستیم که شروع کرده بودند به ساختن موانع و سنگر‌هایی با استفاده از مبلمان شهری که شامل تخته‌های چوبی نیز بود. همچنین بخشی از جمعیت شروع کرد به تخریب همه چیز و غارت مغازه‌ها. همه چیز خیلی به سرعت اتفاق می‌افتاد. جمعیت شورش‌کننده تمام بلوار بزرگ میان اپرا و رپوبلیک را اشغال کرد. پلیس بخش عقبی جمعیت را با گاز اشک‌آور هدف قرار داده بود ولی از آنجایی که مردم در عرض چند دقیقه به خیابان‌های دیگر فرار کردند نتوانست موفقیتی کسب کند. از این سر تا آن سر خیابان مردم تعداد زیادی پنجره را شکستند، گاهی بدون توجه به اطراف خود و گاهی حتی بدون زدن ماسک.

جمعیت حرکت خود را به سمت استرازبورگ سنت دنیس ادامه داد. در این زمان، جمعیت همان‌طور که از میان ماشین‌ها عبور می‌کرد، به وضوح خارج از محدوده‌ای بود که توسط قانون وضع شده بود. بعضی از مغازه‌ها باز بود، امری که البته نتوانست آنها را از غارت و خرد شدن شیشه‌های‌شان محافظت کند. با رسیدن به استرازبورگ سنت دنیس از سرعت جمعیت کاسته شد و ما از فرصت استفاده کرده و آنجا را ترک کردیم.

زمانی که تعدادی از ما به گرند بلوار رسیدند، بار دیگر جوی بسیار عجیب حکمفرما بود. سرتاسر بلوار پر بود از سنگر‌ها که با انواع خرده‌ریز‌ها پوشیده شده بود. جدای از جمعیت زیاد، خیابان آرام بود. گردشگران، جلیقه‌زرد‌ها و متعرضان از هر نوع در حال ثبت لحظات با گوشی‌های همراه خود بودند. جو دوستانه و شادی در بلوار حکمفرما بود، در حالی که کمی آن طرف‌تر، در نزدیکی اپرا، نور چراغ‌های پلیس و دود، دید را تار کرده بود.

ما تصمیم گرفتیم به سمت پلس دو لرپوبلیک حرکت کنیم تا ببینیم - بعد از آنکه ساعت‌ها قبل راهپیمایی در اعتراض به تغییرات آب و هوا و اقلیم را رها کردیم- آیا اتفاقی در آنجا افتاده یا خیر. همین‌طور که از خیابان عبور می‌کردیم، از دیدن پیامد‌های موج خشمگینی که از آنجا عبور کرده بود متحیر شدیم. چند ماشین تلاش می‌کردند راهی از میان تعداد زیادی مانع پیدا کنند. نمای یک رستوران فست‌فود خرد و ایستگاه اتوبوس تخریب شده بود و برچسب‌های آنارشیست‌ها و طرفداران ضدسرمایه‌داری دیوار را رنگارنگ کرده بود.

زمانی که بالاخره به میدان رپوبلیک رسیدیم، هزاران نفر پیش از ما آنجا را پر کرده بودند. یک بنر بزرگ دربردارنده شعار «ZAD partout» (زاد همه جا) به دور مجسمه بزرگ پیچیده شده بود. تا اینجا فضا شاد به نظر می‌رسید، ما تصمیم گرفتیم در آنجا بمانیم تا ببینیم شاید اوضاع شدت گرفت. پلیس طبق معمول در محل حضور داشت و آماده بود تا در صورت لزوم همه خروجی‌های میدان را مسدود کند. بعد از چند دقیقه، جمعیت بیشتر شد و شروع کرد به نزدیک‌تر شدن به صفوف پلیس در مقابل خیابان تمپل. اولین جرقه‌ها زده شد و تظاهرات‌کنندگان شروع کردند به ترغیب یکدیگر و اظهار تنفر نسبت به نیرو‌های قدرت. اجسا‌می به سمت پلیس پرتاپ شد. فورا اولین گاز‌های اشک‌آور وسط میدان پرتاب شدند که در آنجا تعدادی از تظاهرات‌کنندگان را به وحشت انداخت.

بارانی از گاز‌های اشک‌آور برای مدتی ادامه پیدا کرد و کم‌کم مردم میدان را ترک کردند. برخی تظاهراتی خشن را آغاز کردند و برخی دیگر تنها از پشت خطوط پلیس عبور کردند. بار دیگر جو سوررئال بود. چند قدم آن طرف‌تر از پلس

دو لرپوبلیک، مردم در حال غذا خوردن در رستوران‌ها و نوشیدن به همراه دوستان‌شان در بار‌ها بودند، گویی در شنبه شبی دیگرند و به هیچ‌وجه هرج‌ومرج اطراف، پلیس، گاز اشک‌آور یا هلیکوپتر‌هایی که خیابان را روشن می‌کردند آنها را آزار نمی‌داد. این قضیه اثباتی‌ست بر اینکه اگرچه ما همگی زیر نظر یک سیستم زندگی می‌کنیم، واقعیت و دنیاهای‌مان متفاوت است.

آن شب کمی بعد ما تصمیم گرفتیم تا یک‌بار دیگر از میدان رپوبلیک عبور کنیم تا ببینیم آیا اتفاقی همچنان در آنجا در حال وقوع است یا نه. وقتی رسیدیم، میدان تقریبا خالی بود و ماموران (BAC) و ماموران دیگر با عینک‌های اسکی و اسلحه‌های (LBD-۴۰) آنجا را اشغال کرده بودند. بعضی از آنها با نارنجک‌های نوری و گلوله‌های پلاستیکی به تعداد اندک مرد‌می که در میدان باقی مانده بودند حمله کردند. ما روز خود را با مشاهده این صحنه‌های خشونت‌آمیز پلیس به انتها رساندیم.

گزارش شماره ۴

حدود ساعت ۹ صبح، از آنجایی که در پاریس تعدادی از ایستگاه‌های مترو را به دلایل امنیتی بسته بودند، ما ۷، ۸ ایستگاه قبل از مقصدمان، پلس دو لتویل، مترو را ترک کردیم. در آنجا، آنچه از همه برجسته‌تر بود، سکوت غریب و حتی غم‌انگیز خیابان بود که مرتبا با صدای آژیر پلیس شکسته می‌شد. تمام پنجره‌های مغازه‌ها در طول شب با تخته پوشانده شده بود و تنها پس از طی ۵۰۰ متر اولین ایست‌های بازرسی نیرو‌های پلیس را دیدیم که مردم و کیف‌های‌شان را چک می‌کردند. یک نفر در مقابل ما که بعد از تظاهرات عینک شنایش توسط پلیس مصادره شد، با خشونت به دیوار چسبانده شد. ما بدون دردسر از ایست بازرسی عبور کردیم، اگر در وسایل‌مان حتی یک دستکش هم داشتیم، شک پلیس را بر‌می‌انگیخت.

ماموران پلیس از ما می‌خواستند تا ژاکت‌های خود را در بیاوریم و آنها با شدت ما را بازرسی کردند.

در کنارمان فردی را دیدیم که گروه تظاهرات‌کنندگان را رها کرده و ژست متداول نارضایتی را به گروهی از ژاندارم‌ها نشان داد. پنج نفر از پلیس‌ها صف خود را رها کرده و به او حمله‌ور شدند و او را به‌شدت به زمین انداختند. رفتار‌های شجاعانه در راستای بیان عقاید ستودنی است ولی در آن شرایط، با توجه به موقعیت و تنش محسوسی که در میان ماموران پلیس وجود داشت، رفتار آن مرد چیزی شبیه به خودکشی بود.

پلیس به‌واقع بسیار عصبی بود. هرچه به محل قرارمان نزدیک‌تر می‌شدیم شرایط به طور فزاینده‌ای مضحک و بی‌معنا می‌شد. ما هر ۵۰ متر متوقف شده و مورد بازرسی قرار می‌گرفتیم. در هر ایست بازرسی، ذهن ما با کسانی بود که به دلیل حمل اشیای خطرناک بازداشت شده بودند. هر یک از میان ما که تلاش می‌کرد با آنها مکالمه‌ای برقرار کند نیز دستگیر می‌شد.

زمانی که به شانزلیزه رسیدیم تمام استرسی که در طول مسیر روی هم در ما انباشته شده بود با دیدن تعداد زیاد مرد‌می که آمده بودند و با چه اشتیاقی در آنجا جمع شده بودند، زدوده شد. اولین خبر خوب روز، همین بود که به طریقی هنوز تعداد زیادی از مردم مجهز بودند. حقیقت این است که ما نمی‌دانیم آنها چگونه موفق شدند آن وسایل را با خود همراه آورند. خبر خوب دوم تعداد زیاد مرد‌می بود که در آنجا حضور داشتند. بخش بزرگی از مردم بسیار مصمم به نظر می‌رسیدند. هربار که گاز اشک‌آوری پرتاب و یا نارنجک نوریی منفجر می‌شد، جمعیت به شوق می‌آمد. صحنه‌هایی بسیار عجیب بود.

تعدادی از روزنامه نگاران (BFM)، یک کانال خبری ۲۴ ساعته، که بر روی پشت‌با‌می ایستاده بودند هدف توهین‌های شدیدی قرار گرفتند. اگرچه ما الفاظ استفاده شده را ناپسند می‌دانیم، مهم است اشاره کنیم که تجربه مشترک تظاهرات‌کنندگان، برخی عکس‌العمل‌های متداول را حتی در میان «غیرکنشگران» توسعه می‌دهد.

همه چیز برای تبدیل اوضاع به یک شورش خشن و ناگهانی آماده بود. ما تصمیم گرفتیم برای پیوستن به دیگر دوستان شانزلیزه را ترک کنیم. در مقصد بعدی‌مان نیز افراد زیادی حضور داشتند. در آنجا نسبت به شانزلیزه جمعیت به وضوح «مستقل‌تر و رادیکال‌تر» بود. تعداد لباس مشکی‌پوشان از تعداد کسانی که جلیقه‌زرد به تن داشتند بیشتر بود. تنها چند ثانیه طول کشید تا شعار همیشگی «Siamo tutti antifascisti» (ما همه ضدفاشیسمیم) یک‌صدا خوانده شود. راهپیمایی‌کنندگان به آهستگی شروع به حرکت کرد. باید تا آن لحظه هیچ اثری از تخریب املاک و دارایی‌ها به جز چند آسیب کوچک بر مبلمان شهری به چشم نمی‌خورد. ما دوباره تصمیم گرفتیم که پخش شویم. متاسفانه تا تقریبا دو ساعت بعد از آن نتوانستیم یکدیگر را پیدا کینم؛ چراکه ابزار‌های ارتباطی ما در آن شرایط کاملا ناکارآمد بود.

در خیابان‌ها سرگردان بودیم، با این احساس که همیشه با شنیدن خبری ناقص از درگیری در جایی از شهر، پس از جنگ به آنجا می‌رسیم. در خیابان‌های اصلی بدون هیچ هدف مشخصی در حالی که سعی می‌کردیم با دوستان دیگرمان ارتباط برقرار کنیم در رفت‌و‌آمد بودیم.

تنش در کل شهر بالا بود. راه‌ها هرچه بیشتر با درخت‌ها، خرده‌ریز‌ها و سطل‌های زباله مسدود می‌شد. دیدیم که تانک‌هایی به سرعت به سمت شانزلیزه در حرکتند. در این زمان از روز حضور پلیس در منطقه کمرنگ شده بود. با توجه به آنچه که مردم به ما گفتند، گویی چیزی در شانزلیزه در حال سوختن بود.

از آنجایی که ما ایستاده بودیم شعله عظیمی دیده می‌شد. ما بالاخره مقصد خود را پیدا کردیم. با این حال باز وقتی به محل رسیدیم به نظر می‌رسید که دوباره به موقع نرسیده و اتفاق را از دست داده بودیم. ولی به هیچ‌وجه اینطور نبود! جمعیتی عصبانی و مصمم متشکل از صد‌ها نفر به سمت ما می‌آمد. تعدادی کامیون (CRS) «پلیس ضدشورش» سعی می‌کردند وارد جمعیت شوند. مردم با پرتاب سنگ و دیگر وسایل به سمت آنها پاسخ می‌دادند. سپس نیرو‌های پیاده (CRS) حمله کرده و جمعیت را تعقیب کردند. بعد از دویدن با نهایت سرعت و هجوم مقدار زیادی وحشت و آدرنالین در ما، تصمیم گرفتیم تا به شاهراه اصلی برویم. در آنجا تمام پنجره‌ها را شکسته و یک مغازه تنباکوفروشی را به غارت برده بودند.

جو فوق‌العاده‌ای حاکم بود. آرامشی جمعی در فضا حاکم بود، شاید به دلیل جمعیت زیادی که در خیابان حضور داشت و این حقیقت که هیچ نشانه‌ای از پلیس در آن منطقه دیده نمی‌شد. جوی از شادی در آنجا حاکم بود، هر زمانی که پنجره‌ای از یک فروشگاه زنجیره‌ای مشارکتی شکسته می‌شد، مردم شادمانی می‌کردند، آواز می‌خواندند و می‌خندیدند. ما هرگز پیش از آن چیزی شبیه به آن را تجربه نکرده بودیم.

راهپیمایی برای دو سه کیلومتر دیگر ادامه داشت و هیچ چیز را دست نخورده باقی نماند و تمام طول مسیر با موانعی موقتی بسته شد. سپس مردم ما را از وجود یک گروه از پلیس‌های خشن که کمی جلوتر منتظر ما بودند آگاه کردند. این زمانی بود که تصمیم گرفتیم از آن جایی که در آن لحظه موقعیتش پیش آمده بود، از فرصت استفاده کرده و متفرق شویم و آنجا را ترک کنیم.

احساسات ضد‌و‌نقیض

در نهایت، هشتم دسامبر تلفیقی عجیبی بود از شکست‌ها و پیروزی‌ها.

روز برای حکومت بسیار خوب آغاز شد و تله‌شان جواب داده بود. از اولین ساعات صبح، نیرو‌های پلیس گوش به زنگ بودند تا تک تک تهدید‌های بالقوه را پیدا کرده و دستگیرشان کنند. ایستگاه‌های بازرسی پلیس در خیابان‌ها و در ایستگاه‌های متروی پاریس مستقر بودند. تک تک افرادی که ماسک، عینک شنا و یا وسایلی مشکوک به پرتاب داشتند به سرعت دستگیر می‌شدند. تعداد زیادی از تظاهرکنندگان بالقوه مانند شخصی در بوردو که تنها به دلیل همراه داشتن روسری و عینک شنا که برای محافظ در مقابل گاز اشک‌آور حمل می‌شد دستگیر و در بازداشگاه‌ها حبس شدند.

تنها تا ساعت ۱۰:۳۰ صبح، حدود ۳۵۴ نفر دستگیر شده که ۱۲۷ نفرشان به بازداشگاه‌ها منتقل شده بودند. در تمام طول روز افزایش تعداد بازداشتی‌ها ادامه داشت تا جایی که تعداد دستگیرشدگان در پاریس به عدد هنگفت هزار و ۸۲ نفر رسید و بیش از ۹۰۰ نفر در بازداشتگاه‌ها نگه داشته شدند.

کنترل‌ها و دستگیری‌های پیشگیرانه به همراه حضور گسترده پلیس، شکل‌گیری شورش طغیانی جدید را در پایتخت فرانسه ناکام گذاشت. از نظر اکثریت مردم، صبح شنبه نسبتا آرام بود، هیچ درگیری و تخریبی در شانزلیزه گزارش نشد. حدود ساعت ۱۰:۳۰ صبح، تعدادی از جلیقه‌زرد‌ها موفق شدند تا راه کمربندی پاریس در نزدیکی پورت مایو را مسدود کنند. پلیس بدون اعمال خشونت به این اقدام پایان داد.

به عبارت دیگر، تمام صبح، به نظر می‌رسید که مقامات دست بالا را دارند. احساس شکست پیش از درگیری حتی در میان صفوف ما نیز فراگیر شده بود و به همین دلیل ترس و وحشت از سرکوب حکومت در ما قوت می‌گرفت.

سپس حوالی ظهر، شرایط شروع به تغییر کرد. در شانزلیزه، استراتژی «زودپز» - نگه داشتن تظاهرات‌کنندگان در یک فضای بسته و افزایش فشار- منجر به اولین درگیری‌ها و تخریب‌ها شد. برای مثال تعدادی از جلیقه‌زرد‌ها به یک مغازه حمله کرده و سعی در تخریب آن داشتند. ماموران (BAC) و دیگر ماموران پلیس خشم خود را اعمال کرده و اولین جراحات جدی را بر تظاهرات‌کنندگان به وجود آوردند.

خوشبختانه چندین تیم پزشکی خیابانی برای عرضه کمک‌های اولیه در آنجا حضور داشتند.

متاسفانه حوالی ساعت ۲ بعدازظهر، خا‌نمی ۲۰ ساله در شانزلیزه در اثر ترکش نارنجک پرتابی توسط پلیس یک چشم خود را از دست داد.

همان‌گونه که حساب‌های شخصی ترسیم می‌کنند، در بعدازظهر، معترضان موفق شدند با پیشی گرفتن از پلیس شرایط را به نفع خود برگردانند. در این شرایط- در مواجهه با شهری تحت محاصره و تعداد گسترده‌ای از بازداشت‌های پیشگیرانه - ایجاد شکاف کار ساده‌ای نبود. تصمیم ما برای ماندن، در خارج از ایست‌های بازرسی اعمال شده از طرف پلیس و مناطقی که درگیری‌ها با پلیس اتفاق افتاده بود، ما را قادر ساخت تا آزادانه‌تر فعالیت کنیم و همچنین خشم ما را نیز برانگیخت.

در نهایت با در نظر گرفتن تمام جوانب، کنش هشتم دسامبر نسبت به هفته‌های قبل از آن از همه کارسازتر بود. پیش از هر چیز، این حقیقت که برای بیشتر مغازه‌ها، موزه‌ها، تئاتر‌ها و دیگر موسسات تصمیم گرفته شد تا در شنبه پیش از کریسمس بسته باشند، تداخلی جدی و ضربه‌ای بر اقتصاد فرانسه به حساب می‌آمد. دهم دسامبر، وزیر اقتصاد جنبش جلیقه‌زرد‌ها را برای کاهش ۱/۰ درصدی رشد در سرمایه ملی در سه ماهه اخیر، مسئول دانست. به گفته شهردار پاریس، رخداد‌های هشتم دسامبر خسارات بیشتری نسبت به هفته قبل از آن به بار آورد.