مروری بر فیلم آستیگمات؛ دیدن مشکلات سخت است
پسر کوچک خانواده علاقهای به استفاده از عینک ندارد؛ چراکه با عینک میتواند مشکلات خانواده را با وضوح بیشتری ببیند و دچار رنج مضاعف شود
«آستیگمات» فیلمی است خوشساخت که دردهای ملموس جامعه را با نشانهگذاریهای هنری و بیانی درونگرایانه در بستر خانواده به نمایش میگذارد. فیلم روایت طبقهای است که در رویاپردازیهایش دچار آستیگمات و توهم است، واقعیتهای جلوی چشمانش را نمیبیند و به دنبال سراب میرود.
مردی بعد از جدایی چندساله از خانواده بازگشته و میخواهد خانهاش را از زن، پسر، عروس و نوهاش پس بگیرد. پسرش که در زیرزمین خانه زالو پرورش میدهد و میخواهد از این راه ثروتی به هم بزند، سعی میکند زن و مرد را آشتی دهد تا در خانه بمانند، اما مادرش میخواهد با مردی دیگر ازدواج کند. در این بین، نوه زن هم در مدرسه برای معلمش مشکلاتی به وجود میآورد که کل زندگی اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد. هم خانواده پسر و هم خانواده معلم به خاطر این موضوع به هم میریزد.
در آستیگمات پسر کوچک خانواده علاقهای به استفاده از عینک ندارد؛ چراکه با عینک میتواند مشکلات خانواده را با وضوح بیشتری ببیند و دچار رنج مضاعف شود. نام آستیگمات اشاره به وضعیت پسرک و کلیت این خانواده دارد. مجیدرضا مصطفوی در آستیگمات توانسته در بحث شخصیتپردازی، تکتک آدمهای داستان را به شخصیت تبدیل کند تا مخاطب آنها را باور کند. بدین ترتیب آنها رفتار خارج از چارچوب انسانهای درمانده را ندارند و این موضوع نشان میدهد که مصطفوی به خوبی جنس آدمهای داستانش را شناخته و سپس آنها را خلق کرده است. چنانکه نشانهشناسی در فیلم آستیگمات به صورت زیرپوستی وجود دارد و روی ضمیر ناخودآگاه مخاطب، تاثیر میگذارد. زالوهایی که مثل خوره به زندگی این خانه چسبیدهاند و مردی که آنها را پرورش میدهد تا بتواند به خیال خود پولدار شود؛ درد دست نمادین زنی میانسال که خود برای موفقیت خانواده کوهی از درد است، عینکی روی چشمان پسربچه که دوست ندارد آن را به چشم بزند؛ چراکه زندگی را عریان و واضح میبیند و ... همه به پیشبرد داستان یاری رساندهاند. در عین حال، فیلمنامه جدا از این نشانهشناسیها بسیار ریتم منظمی دارد و با وجود زمان حدودا ۱۰۰ دقیقهای آن، بیننده متوجه گذر زمان در فیلم نمیشود. لحن اول شخص داستان نیز اگرچه با عدم حضور پسرک به عنوان راوی در برخی صحنهها همراه است، اما شخصیتپردازی موثر موجب شده که به روایت آسیبی وارد نشود. از سوی دیگر، فیلمنامه نکتههای برجسته و جذابی، چون معلمی جذاب برای پسرک نوجوانی که پر است از نیازها و کمبودها، ایده پرورش زالو و عشق لطیف مادربزرگ و مردی همسن و سال خودش را در خود جای داده است. یکی از ارکان موفقیت فیلم نیز همین موضوعهای فرعی مانند ماجرای معلم و ارتباط پنهانی مادربزرگ خانواده است که مابهازای اجتماعی آنها وجود دارد و برای مخاطب باورپذیر است. کارگردان در اتصال این خردهپیرنگها به قصه اصلی موفق عمل کرده و به مدد شخصیتپردازی و تسلط در خلق فضا به مخاطب این اجازه را میدهد که دنیای ویران آدمهای این داستان را دیده و در کنارشان قرار گیرد. همچنین کارگردان به درستی زمان کافی برای مطرح کردن قصه آدمهای داستان را در اختیارشان قرار داده تا مخاطب نیز پس از بررسی ابعاد گوناگون شخصیتشان، آنها را در قالب یک خانواده در کنار هم قرار دهد و سپس به یک داستان واحد که از دست دادن منزل است، بپردازد. در بخش بازیگری، آستیگمات اثری برجسته است. «مصطفی کیایی» که مدتهاست به بازیگر کلیشهای نقشهای کمدی تبدیل شده در آستیگمات بازی کنترل شدهای را از خود به نمایش گذاشته است. «مهتاب نصیرپور» هم که پس از سالها به سینما بازگشته، مطابق انتظار بهترین بازی را از خود به نمایش گذاشته است. نصیرپور در نقشهایش همواره قدرت اثرگذاری حتی در وضعیت بدون کلام را دارد. بر این اساس، نصیرپور کاملا قدرت القای حس میانسالی و مادرانگی را در نقشهایش به بازی میگذارد و همواره قدرت همذاتپنداری برای بسیاری از زنان و همچنین درک موقعیت جایگاهش از سوی مخاطب را دارد. بازیگر کودک، «محمد شاکری» هم کشف مصطفوی برای سینماست که بخش عمدهای از بار درام داستان به دوش وی بوده و وجه تسمیه فیلم هم او است. آنچه بیش از هر چیز در توصیف آستیگمات باید گفت و نوشت این است که با یک فیلم رئالیستی به معنای دقیق کلمه روبهرو هستیم؛ فیلمی بهشدت قصهگو با شخصیتپردازیهای درست، بازیهای به اندازه و نقشهایی که طبق علاقه شخصی کارگردان، نسبت به سابقه بازیگرانش آشناییزدایی کرده است. یکی دیگر از نقاط قوت فیلم دیالوگهای بجا و به اندازه است.
معرفی فیلم
آستیگمات
کارگردان:
مجیدرضا مصطفوی
نویسنده: پیام کرمی، مجیدرضا مصطفوی
بازیگران:
محسن کیایی، مهتاب نصیرپور، باران کوثری، سیامک صفری، نیکی کریمی، هادی حجازیفر، حسین پاکدل و محمد شاکری