قلمرو رفاه

توسعه بدون مهارت؛ چالش نیروی کار جوان ایران

چرا فضای اجتماعی قابلیت‌زا برای افزایش درآمد و مشارکت ضروری است؟

13 مهر 1404 | 16:47 اقتصاد سیاسی
محمدرضا سپهری
محمدرضا سپهری

یکی از مشکلات نظام یک کشور این است که امکان دارد فضای اجتماعی قابلیتزا نداشته باشد. فضای اجتماعی قابلیتزا یعنی جامعه قانونمند؛ جامعهای که دارای هویت فرهنگی است و حمایتهای اجتماعی لازم را از شهروندان خود میکند. همچنین بازارهای رقابتی و نظام مردمسالاری در این  جامعه حکمفرما است.

 

دولتها با دغدغههای فراوانی مانند سطح قیمتها یا همان نرخ تورم، درآمد سرانه یا نرخ GDP، نرخ مشارکت، نرخ بیکاری، بحث اشتغال و دغدغه سطح توزیع درآمدها که به طور معمول با ضریب جینی محاسبه میشود و... مواجه هستند. اما یکی از مهمترین دغدغههای موجود، بحث توانمندسازی نیروی انسانی و مهارتآموزی است. آمارتیاسن، اقتصاددان برجستهای که در سال 1998 جایزه نوبل را دریافت کرد، مفهوم نوسازی توسعه را مطرح میکند.

در سالهای قبل توسعه به مفهوم درآمد کشورها، رشد و درآمد سرانه بود. آمارتیاسن مطرح کرد که توسعه فرایند بسط انتخابهای انسانی در یک فضای اجتماعی قابلیتزا برای دستیابی به زندگی بهتر است. نکته مهمی که این اقتصاددان به آن اشاره کرد، مبحث قابلیت بود. به معنای آنکه ممکن است فردی دارای ثروت و درآمد باشد اما قابلیت استفاده از آن را ندارد، مانند این است که به فرد بیسوادی کتاب بدهید تا بخواند. به اعتقاد او، این وضعیت همانند پرندهای است که در هوای طوفانی به روی شاخهای لرزان نشسته و آواز میخواند.

او از شکستن شاخه و طوفان هراسی ندارد؛ چراکه قابلیت پرواز کردن دارد. انسانها نیز اگر قابلیت داشته باشند، میتوانند ارتقا یابند. این تعریف جدید از توسعه که به دنبال انتخابهای انسانی در یک فضای اجتماعی قابلیتزا است، ما را به یک زندگی بهتر و جامعهای مطلوبتر، هدایت میکند. قابلیتها سه دسته؛ فردی، اجتماعی و محیطی هستند. با داشتن این قابلیتها، مشکل اشتغال حل خواهد شد.

قابلیتهای فردی شامل مهارت، توانمندسازی، تغذیه و سلامت است. اگر فردی مدرک تحصیلی داشته و این قابلیتها را نداشته باشد، توانایی ورود به بازار کار را ندارد. در مجموع، قابلیت فردی یعنی ویژگیهایی که یک انسان را توانمند میکند. قابلیت اجتماعی یعنی فضای اعتماد و انسجام ملی برای مشارکت آحاد جامعه در فعالیتهای گوناگون وجود داشته باشد.

برای رسیدن به این مهم، باید به همه زنان و مردان، اجازه داد تا در فرایندهای توسعه در اجتماع بسیج شوند. قابلیت محیطی یعنی، ما فرصت برابر ایجاد کنیم. این قابلیت به معنای کار شایسته است که سازمان بینالمللی کار آن را تعریف میکند که به مفهوم ایجاد فرصت برابر برای زنان و مردان برای کسب درآمد است. محیطزیست سالم یکی از قابلیتهای محیطی به شمار میرود؛ چراکه پایداری را در توسعه مدنظر قرار داده و به نسلهای آینده اهمیت میدهد.

بنابراین باید برای حفظ محیطزیست اعم از منابع طبیعی، معدنها، آب و هوا و خاک کوشید. همچنین امنیت و امکانات زیربنایی نیز یک قابلیت محیطی محسوب میشود. اگر در جامعهای امنیت وجود نداشته باشد، سرمایهگذاری و رشد نیز به خطر خواهد افتاد. امکانات زیربنایی شامل جاده، ارتباطات، مخابرات و بنادر میشود. اگر فردی این قابلیتهای لازم را داشته باشد، در اجتماع بیکار نمیماند.

 مشکل نظام یک کشور این است که امکان دارد فضای اجتماعی قابلیتزا نداشته باشد. فضای اجتماعی قابلیتزا یعنی جامعه قانونمند؛ جامعهای که دارای هویت فرهنگی است و حمایتهای اجتماعی لازم را از شهروندان خود میکند. همچنین بازارهای رقابتی و نظام مردمسالاری در جامعه حکمفرما است.

دانشگاهی در انگلستان هفت قابلیت انعطافپذیری، بهرهمندی از مهارتهای پایه، خلاقیت، اخلاق حرفهای، مهارتهای ارتباطی، تفکر سیستمی و مهارت تعیینکننده را برای فارغالتحصیلان نام برده است. مهمترین نکته این موارد برای کشور ما، اخلاق حرفهای به شمار میرود؛ چراکه در دانشگاههای ما حاکم نیست. در کشور ما اخلاق حرفهای که بر اساس ارتباطات انسانی شکل میگیرد، بسیار کم است.

از طرف دیگر، مرکز ملی مطالعات آموزشهای حرفهای در آمریکا هفت قابلیت را برای جوانان فارغالتحصیل نام میبرد که برنامهریزی شغلی، درک صحیح از کار، درک مناسب از جامعه، کاربرد مهارت، آشنایی با تغییر، آشنایی با فناوریها و خلاقیت را شامل میشود.

برای توسعه قابلیت باید از فضاهای موجود در جامعه مانند فضاهای نهاد آموزشی نهایت استفاده را برد. توانمندسازی از بسط ظرفیتهای انسانی استوار میشود. از طریق ارتقای قابلیت میتوان از کارکردهای انسانی در اشتغال و شایستگی فارغالتحصیلان دانشگاهی استفاده کرد و در آخر این مهم به اشتغال کشور کمک میکند.

در مرحله اول، کشور باید شایستگی کانونی برای جوانان ایجاد کند. به عنوان نمونه چگونگی جمعآوری دادهها و اطلاعات را در دانشگاه به آنان به درستی آموزش دهد. در مرحله دوم باید آنها بتوانند فعالیتهای خود را برنامهریزی و سازماندهی کنند. همچنین در مرحله سوم ضروری است که جوانان ایدهها و اطلاعات خود را مبادله کنند. در مرحله چهارم باید ایدههای خود را عملی کنند و به دنبال حل مساله باشند.

در کشور ما تنها به دنبال حل مساله فیزیک، شیمی و ریاضی هستند. این در حالی است که ما حل مساله زندگی و شغلی را به آنان آموزش نمیدهیم. در مرحله بعد باید استفاده از فناوری و تکنولوژی را به آنان آموزش داد و در مرحله آخر جوانان ما باید یک فهم فرهنگی از جامعه داشته باشند. یعنی تاریخ جامعه و جغرافیای ایران را بدانند و محیط کسبوکار خودرا شناسایی کنند. یونسکو روی همین قابلیتها تاکید میکند. از طرف دیگر یونسکو تاکید میکند که فارغالتحصیلان باید منعطف باشند، دست به نوآوری و خلاقیت بزنند و بتوانند بر شرایط ابهامآمیز فائق آیند.

در حال حاضر جامعه ایران بخصوص در اقتصاد شرایط ابهامآمیزی دارد. فارغالتحصیلان ما باید بر شرایط بحرانی چیره شوند. از سوی دیگر، یونسکو تاکید میکند علاقمندی به آموزش باید دائمی باشد. تاکید دیگر آنان بر مهارتهای اجتماعی و ارتباطی در اشتغال است. همچنین هر فرد باید قدرت کار گروهی را در خود تقویت کند؛ چراکه در کار گروهی انسان باید منعطف، باگذشت، دارای قدرت انطباق در گروه و مسئولیتپذیر باشد. همچنین هر فرد باید با فرهنگها و بازار کار جهانی آشنا شود. آشنایی با بازار کار جهانی نیاز امروز کشور است زیرا بازارهای جهانی کار به هم متصل هستند.

با توجه به تعریف توسعه آمارتیاسن، باید به این نکته اشاره کرد که میبایست قابلیتهای فردی، اجتماعی و محیطی خود را ارتقا بخشیم. نظام آموزشی ما باید متکی بر قابلیت، شایستگی و توانمندیها باشد. اشتغال نیازمند اصلاح ساختارها و انسجام سیاسی است که همه باید برای بهبود آن تلاش کرده و همچنین به نظام آموزشی کشور برای حرکت به سمت توانمندسازی نیروی کار کمک کنیم.